کانون های فرهنگی و تربیتی استان اردبیل

وبلاگی در مورد برنامه‌های کانون‌های فرهنگی و تربیتی

کانون های فرهنگی و تربیتی استان اردبیل

وبلاگی در مورد برنامه‌های کانون‌های فرهنگی و تربیتی

نقش تربیت در توسعه یافتگی‌

جهان پرشتاب در حال تحول و حرکت به سوی توسعه یافتگی است. آموزش مهارت‌های شهروندی و افزایش توان رویارویی با مسائل و مشکلات جامعه از اهمیت بیشتری نسبت به آموزش مواد خام برخوردار شده است به نحوی که به نوآوری، خلاقیت، تحلیل و استنباط و نیز پرورش شخصیت مستقل و توانمند که از قدرت تفکر، دقت و واقع‌نگری در مسائل مختلف علمی و اجتماعی برخوردار باشد توجه خاصی می‌شود. برعکس به رشد کمی سواد که تنها اعتبار مدارک علمی را خدشه‌دار و به جایگاه سواد در ذهن جامعه لطمه می‌زند، به عنوان ملاک توسعه یافتگی و پیشرفت نگریسته نمی‌شود.‌

هر جامعه‌ای برای پیشرفت و بهبود زندگی افرادش به پرورش انسان‌هایی با شخصیت مستقل، توانا، خلاق و آموزش‌های کاربردی نیاز دارد. دوره پیش‌دبستانی و دبستانی می‌تواند بهترین زمان برای پرورش و آماده کردن فکر و ذهن انسان‌های یک جامعه باشد. به نحوی که خمیر مایه شخصیتی آنها به‌تدریج و به نرمی از عواطف و احساسات به سوی قالب‌بندی عقل‌مدار هدایت شود. چگونگی آموزش در این مرحله بسیار حساس است. تنها افراد تعلیم دیده و با انگیزه می‌توانند عهده‌دار این مسئولیت شوند.

یعنی کسانی که معتقد باشند که شکوفایی استعدادهای بالقوه دانش‌آموزان از طریق تعاملات آنها با هم و با معلم خود حاصل می‌شود. زیرا به نظر می‌رسد از حرف شنوی مطلق و منفعلانه، انسانی با جسارت علمی و توان تجزیه و تحلیل مسائل که می‌اندیشد و اندوخته‌هایش را با اطمینان بیان می‌کند پرورش نمی‌یابد. به‌ویژه اگر با ورود به دبستان فعالیت و تحرک کودک سرکوب یا مورد بی‌توجهی قرار گیرد، ممکن است تعادل رفتاری و یا روند یادگیری او دچار اختلال شود. چون تا قبل از ورود به مدرسه با بازی‌های متنوع، زندگی کردن را نیز می‌آموخت. ولی اکنون در محیط جدید و شرایط تحمیلی و سخت‌گیرانه مجبور می‌شود روی صندلی بنشیند.

به‌طور مطلق ساکت و حرف شنو باشد. بازی و گفتگو نکند. یعنی با دیگران تعامل و ارتباط نداشته باشد و مرتب تکالیف خود را بنویسد. به این ترتیب اضطراب و دلهره در وجودش نفوذ می‌کند و خلاقیت‌هایش کمتر مجال ظهور و بروز می‌یابد. این سیستم کنترلی در منزل نیز اعمال می‌شود. او مرتب مشغول نوشتن تکالیف یا حفظ کردن مطالب درسی خود است. تداوم این نوع آموزش در مقاطع دیگر تحصیلی حافظه را پرورش می‌دهد و کمک چندانی به یادگیری تحلیلی و دانش کاربردی نخواهد کرد. در صورتی که با پرورش ذهن خلاق و پرسش‌گر و آموزش منظم مهارت‌های شهروندی از قبیل قدرت تفکر مستقل، توانایی حل مساله، سازگاری و مسئولیت‌پذیری می‌توان روئیدن و شکفتن انسان‌های توسعه یافته و یا حداقل توسعه‌پذیر را شاهد بود که نوع بشر را احترام قائلند و بهتر زیستن را می‌اندیشند.

افلاطون آموزش را به عنوان طریقه‌ای برای فائق آمدن بر مشکلات موجود زندگی و به منزله عاملی برای یافتن اَشکال بهتر زندگی معرفی می‌کند.‌ نظام آموزشی که نتواند فرد را توانا و به نیروی درونش متکی کند تا برای مشکلات راه حل بیابد، عمدتاً بر نگاه سنتی استوار است. این طرز برداشت از آموزش به‌طور عمده فرد را موظف به حفظ کردن و امتحان دادن یکنواخت می‌کند. یعنی مجموعه‌ای از دانستنی‌ها و عناوین که به هر طریق و با هر میزانی باید به ذهن دانش‌آموز منتقل شود. بدون آنکه خلاقیت و نوآوری خاصی را بیافریند. به نظر می‌رسد چنین نگرشی به علم و آموزش می‌تواند بسیاری از افراد جامعه را معتقد کند که به هر میزان که ذهن فردی از فرمول‌ها، عناوین و اصطلاحات انباشته‌تر باشد، عالم‌تر است. گاهی این دید چنان فراگیر و قوی می‌شود که نقصان و میزان ضعف و مهارت این افراد در تحلیل و نتیجه‌گیری یافته‌ها و معلوماتشان پنهان می‌ماند. فقدان تربیت صحیح و کارآمد می‌تواند عاملی باشد تا گرایش به طرف کسب چنین مدارج علمی در جامعه طرفداران بسیاری پیدا کند.‌

انباشت ذهن از فرمول‌های فیزیک، شیمی، ریاضی و مفاهیم فلسفی و... بدون آموزش قالب‌های فکری تنها جامعه را پر از مدرک دارانی می‌کند که معلوم نیست چقدر از شخصیت و توسعه تربیتی و دینی و توان محاسبه و دقت برخوردارند.

در این زمینه شهید مطهری معتقد است در آموزش و پرورش هدف باید دادن رشد فکری به متعلم و به جامعه باشد، تعلیم‌دهنده هم باید کوشش کند رشد فکری یعنی قوه تجزیه و تحلیل بدهد، نه اینکه تمام همش این باشد که بیاموزد، فرابگیرد، حفظ نماید در این صورت چیزی نخواهد شد. بسیاری از مطالب و مباحث متون علمی را دانش‌آموزان به فرض اینکه روش تجزیه و تحلیل و فکر کردن را آموخته باشند می‌توانند در زمان تحصیل و بعد از آن از کتابخانه‌های شخصی و عمومی تامین کرده مطالعه کنند.

ولی عمده کیفیت رفتارها و چارچوب شخصیتی آنها در محیط آموزشی و در تعامل با دیگران شکل می‌گیرد. حال آموزش و پرورش با توجه به امکاناتی که در اختیار دارد بهتر است به‌گونه‌ای عمل کند که تمام توجه فراگیران به طرف محفوظات و مواد خام آموزشی جلب نشود، بلکه باید آنها را به نحوی پرورش دهد که توان استنباط کردن، مهارت گفتگو، برقراری ارتباط با دیگران، اتکای به خود و قدرت تشخیص اولویت‌های زندگی را کسب کرده باشند تا در آینده که این نسل تربیت شد، تشکیل خانواده داد و به مدارس فرزندانشان مراجعه کردند علاوه بر پرسش از تغییرات در میزان سواد فرزندان خود، در مورد مواد خام آموزشی و نیز خلق و خو و رفتار آنان با معلمان مدرسه صحبت کنند و در صورت لزوم برای اصلاح و بهتر شدن فرزند خود کمک بخواهند. چون محیط هر واحد آموزشی بهترین مکان برای پرورش صحیح خلقیات و رفتارهاست.

دانش‌آموز در آموزشگاه می‌تواند زندگی واقعی را تمرین کند. در این مورد نظام آموزش و پرورش بهتر است با کاهش مقدار مواد خام در طول هر هفته، دو و نیم روز کامل را به فراگیری مهارت‌های شهروندی از طریق گفتگوی دانش‌آموزان با هم اختصاص دهد تا آنها در مورد خود و زندگی صحبت کنند و تمرین و تبادل نظر داشته باشند تا خودشان را بهتر بشناسند.

مهارت‌های زندگی را بیاموزند و با مسائل اجتماعی آشنا شوند. بیاموزند چگونه اظهار نظر کنند و به نظرات دیگران گوش دهند و بیاموزند که بیش از حد بر نظر خود اصرار نداشته باشند. این دانش‌آموزان وقتی وارد جامعه می‌شوند از استعدادهای برقراری رابطه مناسب با دیگران برخوردار می‌شوند. به حل مساله‌های علمی و تربیتی رغبت نشان می‌دهند و بعد از پایان تحصیلات خود به فرد دانایی تبدیل می‌شوند که دارای روش تفکر، شخصیت جدی، مستقل و مسئولیت‌پذیر است. آنها با دانش و آگاهی که به دست آورده‌اند می‌توانند به دیگران نیز کمک کنند تا قوه تشخیص آنها نیز بهتر شود.‌

آمارها نشان می‌دهد که عمده بزهکاری‌ها بر اثر عدم آموزش مهارت‌های زندگی شهروندی و تربیت صحیح بوده است. در این مورد، آموزش و پرورش نقش تعیین‌کننده‌ای دارد. ویلیام گلاسر معتقد است هرگز نمی‌توان موفق به اصلاح جوانان شد، بدون اینکه از مجرای آموزش و پرورش وارد شویم و بچه‌ها را از ابتدای کودکی با نظام تعلیم و تربیت درگیر کنیم که به قدر کافی امکان چشیدن طعم موفقیت برایشان فراهم شود و شکست را به حداقل ممکن برسانیم تا اینکه بتوانند در سایه کسب یک موقعیت موفق در اجتماع به نحو موفقیت‌آمیزی ایفای نقش کنند. ادوارد شیلر و آرنولد اندرسن نیز از آموزش و پرورش به عنوان اولین وسیله برای خلق انسان‌های نو یاد می‌کنند.‌

خصوصیات ابداعی حل مساله و یادگیری شیوه‌های بهتر اداره زندگی تنها با گسترش مطالعات کمی و انبوه که منتهی به کسب مدرک شود حاصل نخواهد شد.‌ در این مورد می‌توان کشورهای جهان سوم را نمونه آورد. آمار افراد باسواد آنها رو به افزایش است ولی این رشد عددی تاثیر چندانی بر تحول در حیات این جوامع نگذاشته است. کشورهایی از قبیل کوبا یا بلغارستان که عقب مانده تلقی می‌شوند، بی‌سواد ندارند ولی کشور فرانسه با حدود دو میلیون بی‌سواد جامعه‌ای توسعه یافته و متحول به‌شمار می‌آید. پس لازمه جامعه توسعه یافته، انسان توسعه یافته است. در این مقاله تلاش شده که از یک طرف راه‌های کسب مهارت برای فراگیری متون علمی و تحقیقی به‌صورت کیفی آموزش داده شود و از طرف دیگر کوششی منظم صورت گیرد تا مفاهیمی از قبیل وفاداری، وطن‌دوستی، احساس مسئولیت در برابر جامعه، نظم اجتماعی، کوشا بودن، وقت‌شناسی، اتکا به نفس، احترام به حقوق شهروندان، مردم سالاری دینی و گوش دادن به سخن دیگران را دانش‌آموزان خوب بیاموزند به نحوی که در رفتار آنها به عمل در آید و نهادینه شود.‌

‌نتیجه: گسترش آموزش‌های رسمی و کمی و تاکید بر محفوظات و انباشت فرمول‌ها و اطلاعات در ذهن بدون توان تجزیه و تحلیل و ربط دادن آنها به هم، شهروندان خلاق، کارا، کارآفرین، آگاه و متفکر تربیت نخواهد کرد. در نتیجه بهتر است برای رسیدن به جامعه توسعه یافته به کیفیت آموزش و بعد تربیت و پرورش زندگی انسان توجه خاصی شود و مهارت‌های مختلف زندگی را معلمان توانا، علاقه‌مند و تربیت شده به دانش‌آموزان بیاموزند تا آنها با کسب قابلیت‌های لازم جامعه خود را در تقویت اعتقادات دینی، توسعه علمی، فرهنگی، تربیتی و نیز ثبات و آرامش کمک کنند.

منابع:

۱- اطاعت، جواد، آموزش و توسعه مجله اطلاعات سیاسی، اقتصادی، مرداد و شهریور ۱۳۷۸.

۲- مطهری، مرتضی، تعلیم و تربیت در اسلام، انتشارات صدرا، تهران ۱۳۷۴.

۳- سریع‌القلم محمود، نظام آموزشی و تربیت جوانان، روزنامه بهار، شماره ۱۸ مرداد ۱۳۷۹‌.

۴‌- علوی یزدی، محمد تقی، تاثیر عوامل جغرافیایی در شکل‌گیری نگرشهای نوجوانان، مجله اطلاعات سیاسی و اقتصادی مرداد و شهریور ۱۳۸۲.

5- اطاعت، جواد، آموزش و توسعه، مجله اطلاعات سیاسی، اقتصادی، مرداد و شهریور ۱۳۷۸.

6- امین، محمد، رتبه دانشگاه‌های ایران در آزمون جهانی، روزنامه ایران شماره ۲۷ مهر ۱۳۸۴.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد