مرحوم علامه طباطبایى در توضیح منافع حج چنین مىنگارند:
«منافع دو گونه است: دنیوى و اُخروى. منافع دنیوى عبارت است از آنچه سرمایه تعالى حیات اجتماعى انسان باشد و زندگى را رونق دهد و حوائج گوناگون را برآورده سازد و کاستىهاى مختلف در زمینه تجارت، سیاست، ولایت، مدیریت، و آداب و رسوم و سنتها و عادات و همکاریهاى مختلف و همیارى اجتماعى و نظایر آن را جبران کند.هر گاه گروهها و اجتماعاتى از مناطق مختلف زمین، با نژادها و رنگها و با آداب گوناگون که دارند، گرد آیند و یکدیگر را بازشناسند در حالى که همه بر یک سخن، که سخن حق است، متفقاند و پروردگار یگانه را بپرستند و به سوى یک قبله رو کنند، این وحدت روحانى، آنان را به اتحاد ظاهرى نیز فرا مىخواند و همانگونه که گفتارشان یکى است عملشان را نیز همگون ساخته و از صمیم جان به تبادل امکانات و همیارى در حلّ مشکلات خود خواهند پرداخت و از آنچه در توان دارند در تعاون به یکدیگر بهره خواهند گرفت بدینسان هر جامعه کوچکى به جامعهاى بزرگ تبدیل مىشود و گروهها به یکدیگر مىپیوندند و تودهاى عظیم تشکیل داده و نیرو و توان و امکانات خود را بر یکدیگر مىافزایند، بدان گونه که کوههاى سر به فلک کشیده در برابر آن تاب مقاومت نخواهند داشت و هیچ قدرت اهریمنى بر آنها فائق نخواهد آمد و بدیهى است که هیچ عاملى چون اتحاد و همبستگى، براى حل مشکلات کارآیى ندارد و دستیابى به وحدت و همبستگى جز از طریق تفاهم میسر نیست و براى تفاهم هیچ چیز مانند دین و ایمان نقش نخواهد داشت.اما منافع اُخروى؛ عبارت است از تقرّب به خدا و به آنچه عبودیت انسان را در قالب گفتار و عمل متبلور مىسازد. اعمال و مناسک حج در بردارنده انواع عبادات است؛ چون توجه به خدا و ترک لذائذ مادى و مشاغل زندگى و پیمایش طریق عبودیت با تحمل سختىها و طواف خانه خدا و نماز و قربانى و انفاق و روزه و امثال آنها....
عمل حج با ارکان و اجزایى که دارد، نمودار کاملى است از آنچه ابراهیم خلیل(علیهالسلام) در مراحل توحید و نفى شرک و اخلاص بندگى. بدین ترتیب تأسى به حضرت ابراهیم(علیه السلام) و آمدن مردم به زیارت خانه خدا این منافع اُخروى و دنیوى را در بَردارد و چون این منافع را دریافتند بدان چنگ خواهند زد، زیرا انسان بدینگونه سرشته شده که خیر و منفعت خود را دوست بدارد و در طلب آن باشد.»
منبع:برگرفته از تفسیر المیزان، ج 14، صص 406 ـ 405.