کانون های فرهنگی و تربیتی استان اردبیل

وبلاگی در مورد برنامه‌های کانون‌های فرهنگی و تربیتی

کانون های فرهنگی و تربیتی استان اردبیل

وبلاگی در مورد برنامه‌های کانون‌های فرهنگی و تربیتی

آنچه یک زائر باید بداند

عمره ی دانش آموزی 

تقوا:

زائر بیت الله الحرام، پیش از سفر، همچون هر مسافر دیگری، توشه می اندوزد. این توشه باید متناسب با طول سفر، چگونگی آن و مقصد باشد. توشه راه مکّه، خوراک و پوشاک است ولی برای زیارت دوست، این کافی نیست. زائر کعبه دوست، به سفر معنوی می رود و در آستانه چنین سفری باید خود را از درون بپالاید. آلودگی دل را بزداید و روحش را تطهیر کند؛ خود را با فضیلت های اخلاقی زینت دهد و به مقدّس ترین مکان ها و مبارک ترین بقعه ها، تقوا را ارمغان ببرد که صاحب خانه، در قرآن، آن را بهترین توشه خوانده است. تقوا سفارش همیشگی قرآن است؛ امّا یادکرد مکرّر آن در آیات مربوط به حج (آیه های 189، 196، 197، 203 از سوره بقره و آیه دوّم سوره مائده)، این نکته را تأکیــد می کند که زائر باید از آغازین لحظه های تصمیم و نیّت، تا بازگشت به خانه، خود را از شیطان حفظ کند و در آشکار و نهان و دل و زبان، پرهیزکارانه، گام به سوی مقصد نهد.

افزون بر آیات، روایات نیز به رعایت تقوا سفارش کرده اند و آن را به عنوان نشانه قبولی حج و به دست آوردن آثار و ثمرات گرانبهایش، ذکر کرده اند. پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)می فرماید:«نشانه ی قبول حج این است که انسان گناهانی را که مرتکب می شد ترک کند». در حدیثی دیگر از پیامبر(صلی الله علیه وآله) این بیان، تفصیل داده شده است: نشانه ی قبول حج، بازگشت از گناهان گذشته است و اگر از حج بازگشت، امّا بر گذشته اش چون زنا و خیانت و نافرمانی، اصرار ورزید، حجّش مردود است. از این مهمتر، بی تقوایی و گناه، توفیق حج گزاردن را سلب می کند و انسان را از همه آثار دنیوی و اخروی این عبادت بزرگ محروم می سازد. به عبارت دیگر، حرمان از پذیرفته شدن در مهمانی خداوند رحمان، اثر بی تقوایی و معصیت است و این معنا نیز از روایات، استفاده می گردد. برقی، عالم بزرگ شیعی قرن سوم در کتاب حدیثی و بسیار زیبای خود به نام«المحاسن» از امام صادق(علیه السلام) نقل می کند: «کسی که برای حج آماده شد و محروم ماند، به سبب گناهش محروم شده است».

اخلاص:

گفته شد که حج، یک عبادت است و روشن است که عبادت حقیقی بدون اخلاص، محقّق نمی گردد. حج وقتی حقیقت پیدا می کند که زائر، هیچ چیز به جز صاحبِ خانه را در نظر نیاورد و وسوسه های شیطانی را از دل براند. زائری که به قصد نمایش و تظاهر و خودنمایی، روانه حج گردد، از عملش هیچ بهره ای نمی برد و چون بقیه ریاکاران، پاداش خویش را باید از غیر خدا بطلبد؛ از همان مردمی که به قصد مدح و ثنای آنان، حج گزارده است. امام صادق(علیه السلام)می فرماید: حج، دوگونه است: حجّی برای خدا و حجّی برای مردم. هر کس برای خدا حج گزارد، ثوابش بهشت و بر عهده خداست و هر کس برای مردم حج گزارد، پاداش آن را در روز قیامت از مردم بطلبد. اثر دیگر حج که طهارت روحی و پاک شدن از گناهان و آلودگی هاست نیز در گرو رعایت اخلاص است. احادیث بسیاری، هم از راویان شیعی و هم از اهل سنّت، بر این مطلب دلالت دارند. این دسته روایات، حج را به آب که پلیدی را می شوید و یا آتش که ناخالصی ها را می سوزاند، تشبیه کرده اند و زائر را پس از حج، مانند کودکی می دانند که پاک و بی گناه، تازه متولد شده است. در روایتی از امام صادق(علیه السلام) که در همین دسته روایات جای می گیرد، اساساً موضوع غفران و آمرزش خداوند، حج گزار مخلص است: «من حجّ یرید به الله، ولایرید به ریاءً و لاسمعه، غفرالله له الـبـتـه... هر کس به خاطر خدا حج بگزارد و نه ریا و تظاهر، خداوند حتماً او را می آمرزد». همانگونه که از متن حدیث بر می آید، حاجیان غیرمخلص، از دایره این رحمت الهی بیرون اند و از حج، جز رنج و تعب و هدردادن عمر و سرمایه، بهره ای ندارند.

حج کامل، اخلاص بیشتر می طلبد. حج به معنی قصد است؛ نمی توان به قصد تجارت رفت و آن را حجّ خانه دوست و کعبه مقصود خواند. نمی توان به قصد تفریح و تفرّج رفت و زائر بیت الله شد و نمی توان سیاحت کرد و آن را زیارت دانست. این گونه حج که مخلوطی از قصد خدا و غیر خداست نیز حجّ ابراهیمی و محمّدی نیست. این حجّ جاهلیتِ دوباره در آخر زمان است که حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) بدان اشاره کرده است: «یأتی علی الناس زمان یکون فیه حجّ الملوک نزهه، و حجّ الأغنیاء تجاره، و حجّ المساکین مسأله... زمانی می آید که حجّ پادشاهان برای تفریح است و حجّ ثروتمندان برای تجارت و حجّ فقیران برای گدایی». این مضمون را راویان اهل سنّت نیز نقل کرده اند که فرازی بیشتر دارد ودر آن به حجّ قاریان قرآن اشاره می کند و حجّ آنان را نیز برای ریا و سمعه و خودنمایی می داند.

پاک کردن دارایی:

پس از تطهیر روح و خالص نمودن نیّت، در مرحله عمل نیز باید این خلوص و پاکی جلوه کند. روشن است که اگر بخواهیم حجْ ما را پاک کند و از آلودگی های درون بپالاید، باید خود پاک باشد. نمی توان با آب آلوده، آلودگی را زدود. نمی توان با مال به چنگ آورده از دزدی و با خیانت و رشوه و اختلاس و گران فروشی و کم فروشی و اجحاف، حج گزارد و انتظار پاک شدن از گناهان را داشت. نمی توان با مال حرام به حج رفت و انتظار پذیرش آن را داشت. نمی توان در لباس غصبی، لبّیک گفت و جواب را به انتظار نشست. امام صادق(علیه السلام) می فرماید: اگر کسی مالی از راه غیر حلال به دست آورد، سپس حج بگزارد و لبّیک بگوید، ندا می رسد: نه لبیک و نه سعدیک(که کنایه از جواب ردّ است).

این بدان معناست که چنین زائری از همان مرحله نخست مناسک و حتی پیش از آن، در درگاه الهی پذیرفته نیست و مصرف دارایی هایش در حج، چیزی جز افزایش بدهی به صاحبان اصلی اموال را در پی ندارد. نکته قابل توجه اینجاست که کم یا زیاد بودن آلودگی مال به حرام، در این عدم پذیرش، تفاوتی ندارد و حتی کم ارزشترین مال حرام در اسباب و تجهیزات حج و بار و بنه زائر، موجب مردود شدن حج می گردد. در تأکید همین نکته و زدودن چنین توهّمی، حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) شیء بسیار کم قیمتی را نمونه می آورد و می فرماید:«من تجهّز و فی جهازه عَلَم حرام لم یقبل الله منه الحجّ... هرکس بار سفر حج ببندد و تکّه پرچمی حرام در وسایلش باشد، خداوند حجّش را نمی پذیرد». از باور و اعتقاد به این نکته است که هر ساله به هنگام حج، شاهد مراسم زیبای «طلب حلّیّت» کسانی هستیم که عازم زیارت کعبه مقصودند. اینان با جدّیت و کوشش فراوان در پی ادای بدهی و پرداخت دیگر حقوق مالی خود به هر سو روان می شوند و با تأسّی به اهل بیت عصمت و طهارت، هزینه حج را از هر آلودگی پاک می سازند و این سنّت دیرینه و به جا مانده از ائمه معصومین(علیهم السلام) و پیشینیان صالح را زنده نگاه می دارند. بجاست این فرموده امام کاظم(علیه السلام) را بیاوریم که «إنّا أهل بیت، حجّ مرورتنا و مهور نسائنا و اکفاننا من طهر أموالنا... ما خاندانی هستیم که هزینه حج گزاردنمان و مهریه زنانمان و کفن مردگانمان را از پاکترین دارایی مان می پردازیم».

آگاه کردن دوستان:

اکنون زائر در آستانه سفر است. او عزم را جزم، نیّت را خالص و روح و جسم خود را تطهیر کرده است. تمام حقوق واجب را ادا کرده است و نیکوست که حقّی مستحب را نیز ادا کند و با آگاه کردن برادران دینی اش، علقه ها و علاقه ها را تحکیم بخشد و محبّت را در روابط اجتماعی تزریق کند. در حدیثی که راوی اش امام صادق(ع) و گوینده اش حضرت رسول اکرم(ص) می باشد این تکلیف اخلاقی بر عهده هر مسلمانی که قصد سفر دارد، گذاشته شده است:«حقّ علی المسلم إذا أراد سفراً أن یُعلم إخوانه، و حقّ علی إخوانه إذا قدم أن یأتوه... بر گردن هر مسلمان است که هنگام سفر، برادرانش را آگاه کند و سزاوار است که آنها هم به هنگام بازگشت او به دیدارش بیایند». این دستور زیبای اخلاقی که رابطه ای دوسویه را ایجاد می کند، اثراتی سودمند نیز برای خانواده و بستگان و بازماندگان زائر دارد؛ زیرا دستور اخلاقی دیگری، این را تکمیل می کند و سوی دیگر رابطه را استوار می سازد. امام زین العابدین(ع) به برادران دینی و مؤمن زائر می فرماید: «من خلف حاجّاً فی أهله وماله، کان له کأجره، حتی کأنّه یستلم الأحجار... هر کس جای خالی حج گزار را در خانواده و دارایی اش پر کند، اجری مانند او دارد، تا آنجا که گویی کعبه را لمس می کند».

گشاده دستی:

جود و سخاوت، از صفات مورد علاقه خداوند است و بدان سفارش کرده است. در موقعیت های خاصی، این سفارش تأکید شده است که از آن جمله سیر و سفر است. زیاد برداشتن توشه نیکو و بذل و بخشش آن به همسفران، از مروّت و شرف و جوانمردی شمرده شده است. حج، علاوه بر اینکه خود یک سفر است و مشمول این قانون و دستور کلی اخلاقی قرار می گیرد، ویژگی دیگری نیز دارد که سبب تأکید بر گشاده دستی در طول سفر و اعمال آن است. هزینه حج، بیش از صدقه و بیش از قرض و هر کار نیک دیگری، پاداش دارد و اجر اخرویِ آن را تا دو میلیون برابر کارهای دیگر ذکر کرده اند. این ثواب زیاد، محرّک بسیار خوبی برای انفاق و جود و سخاوت در حج است. امامان شیعه، علاوه بر توصیه و سفارش زبانی، خود بدان عمل می کرده اند و با حمل بهترین توشه ها و بذل و بخشش از آن، به دیگر حاجیان و پیروان خود درس می داده اند و آنان را به این کار نیک می خوانده اند.

دوری از تکبّر:

با نگاهی کوتاه به روایات می توان دریافت که یکی از حکمت های تشریع حج، بیرون راندن تکبّر از دل هاست. این معنا را از شکل کلّی مراسم نیز می توان فهمید. حضرت علی(ع)می فرماید: خداوند، با سختی های رنگارنگ، بندگان خود را به بندگی وا می دارد و آنها را با ناخوشی های گوناگون می آزماید تا خودپسندی و کبر را از دل هایشان بیرون کند و فروتنی را در جان هایشان جای دهدو و در همین معنا حضرت رضا(ع)می فرماید:«یکی از علّت های حج، نزدیکی به خداوند از راه عبادت و خضوع و تهیدستی و کوچکی است». برای همسویی با این حکمت و جهت نیل به این هدف، روایات، حاجیان را ترغیب به دوری از کبر و زدودن غرور و فخر از دل ها می کند و با طرح ثمره مهم حج (آمرزش گناهان)، آن را مشروط به دوری از کبر و اظهار تواضع می کند. امام باقر(ع)می فرماید:«هر کس قصد این خانه کند، به عمره یا حج، و از کبر دوری کند، باز می گردد در حالی که گناهی ندارد، همچون روزی که مادرش او را زاده است».

این سفارش از هنگام قصد و عزم حج شروع می شود و در اوّلین قدم ورود به مکّه و محلّ حج، تکرار می شود. در آداب ورود به مکّه، توصیه شده است که بدوت تکبّر و تجبّر و فخرفروشی و در کمال تواضع و آرامش وارد حرم ابراهیمی شوید. این سفارش را امام صادق(ع)، هم به معاویه بن عمار و هم به اسحاق بن عمّار، فرموده اند و اثر چنین ورود متواضعانه ای را غفران و آمرزش خداوند دانسته اند. ابان بن تغلب که از بزرگترین راویان فهیم و فقیه است، نمونه عملی و عینی این تواضع را گزارش کرده است. این گزارش، چگونگی بروز تواضع و اظهار این حالت درونی را در عمل خارجی، به تصویر کشیده و یگانگی دل وزبان ودرون وبرون را ترسیم کرده است. ابان که توفیق همراهی امام صادق(ع) رااز مدینه تا مکّه داشته است، می گوید که وقتی امام صادق(ع) به حرم رسید، از مرکب پیاده شد، غسل کرد، کفش هایش را به دست گرفت و پابرهنه داخل حرم شد. من نیز چنین کردم. حضرت فرمود:«ای ابان، هر کس از روی تواضع چنان کند که دیدی من کردم، خداوند صدهزار کار زشتش را محو کند و صد هزار کار نیک برایش بنویسد و صد هزار درجه به او بدهد و صدهزار حاجتش را روا کند». ابراز و اظهار تواضع از راه هایی دیگر نیز نقل شده است و امام صادق(ع) به پیروان خود آنها را تعلیم داده است. ایشان می فرماید: وقتی وارد مکّه شدید، لباس های کهنه تان را بپوشید که هیچ کس بدون تکبّری در دل به مکّه فرو نیامد، مگر اینکه آمرزیده شد. در حدیث دیگری از این گونه، شخصی ستوده شده است که با وجود امکان استفاده از لباس نو و زیور و زینت، به خاطر تواضع در مقابل خداوند، از لباس کهنه استفاده می کند. هم در آن و هم در اینجا، تمیزی و نظافت و زیبایی نکوهش نشده و مورد نهی قرار نگرفته است؛ بلکه خودنمایی و فخرفروشی و تجمّل ممنوع شده است که این منع، همسو با دیگر اعمال حج، بویژه احرام است که از آداب واجب ورود به مکّه می باشد.

حسن خُلق:

شیوه حجّ کاروانی و دسته جمعی، حاجیان را علاوه بر مراسم و فرائض حج، در منزل و خورد و خوراک نیز به هم پیوند می دهد. از سوی دیگر، سختی اعمال، و شرایط ویژه آب و هوای حجاز، زمینه را برای درگیری ها و برخوردهای احتمالی کوچک و بزرگ آماده می سازد. گاه زائران و دیگر همراهان، عادت هایی دارند که برای بعضی دیگر پسندیده نیست و گاه کمبود امکانات و تنگی مکان در مِنا و مشعر و یا غربت و سرگشتگی و دوری از خانه و خانواده، چنان روح را می آزارد که احتمال طغیان آن می رود و آنگاه، غضب و ناراحتی، زمام امور را از کف عقل می رباید و در این هنگام باید منتظر حادثه بود که گاه کفّاره و عقوبت هایی را هم برای زائر در پی دارد. از این رو، رعایت آداب معاشرت و خوشرویی و خوش اخلاقی، از لازمترین کارها محسوب می شود. امامان معصوم(علیهم السلام) برای گام به گام این سفر روحانی، دستورات و توصیه هایی بیان کرده اند تا زائر را از این دام شیطانی(ترشرویی و بداخلاقی) برهانند و حجّ او را بی فساد و خلل، مقبول و مأجور گردانند. در ابتدای خروج از خانه، دعای خروج بخواند و بگوید:«اللهم إنّی أسألک فی سفری هذا السرور والعمل بما یرضیک عنّی: خداوندا من از تو در این سفرم، سرور و انبساط خاطر و عمل به رضای تو را می طلبم». و برای هنگام پیمودن مسیر حج، فرموده اند: «ما یعبأ مَن یَؤمُّ هذا البیت إذا لم یکن فیه ثلاث خصال: خُلق یُخالق به من صحبه، أو حلم یملک به من غضبه، أو ورع یحجزه عن محارم الله... به زائری که سه خصلت در او نباشد، توجّه نمی شود؛ حسن صحبت و نیکویی معاشرت با همراهان، بردباری وخودداری به هنگام غضب و خشم، و پرهیز از محرّمات خداوند». این حدیث که مشابه آن در آداب سفر، زیاد نقل شده است، حج گزار بداخلاق و تندخو را دور از عنایت خداوند بر می شمارد و او را بی بهره از حج معرّفی می کند. چنین کسی، گویا آمده و دیده و رفته است؛ بدون هیچ نصیبی و ثمری! چنین شخصی مورد نکوهش شدید واقع شده و اهل بیت او را از دایره ولایت خود و گروه مؤمنان به خداوند، بیرون رانده اند.

پیشوایان دینی ما، هم در اطراف حسن خلق و ارزش و برکات و ثمرات آن در روابط اجتماعی سخن گفته اند و هم ما را از ضررها و آثار سوء بدخلقی، برحذر داشته اند که به عنوان نمونه از هر یک، حدیثی را می آوریم. پیامبر فرمود:«الخُلق الحسن نصف الدین... خوی نیکو نیمه ای از دین است» و همو فرمود:«الخلق السیّء یفسد العمل کما یفسد الخلّ العسل... خوی بد، عمل را فاسد می کند؛ همچون سرکه که عسل را خراب می کند». آری؛ اگر حجگزار نرمخو نباشد، خوشرو و خوش زبان نباشد و با همراهان و نزدیکان بنای بدخلقی بگذارد و با اندک سختی خشم بگیرد، حجّ شیرین و پرارزش خود را از دست می دهد و با دستی خالی و کوله باری تهی باز می گردد.

نگهداری از زبان:

زبان و کلام، نقش ویژه ای در روابط انسانی ایفا می کند و در متون اخلاقی، بسیار بدان پرداخته شده است. گناهان بزرگی که با زبان انجام می گیرد و هیچ عضوی به اندازه آن، نمی تواند انواع گوناگون معصیت و طاعت داشته باشد. ایجاد دشمنی و عداوت با زبان ممکن است و اظهار دوستی و محبّت هم با آن میسّر. کج خلقی و بددهنی و دشنام، با زبان انجام می گیرد و خوش صحبتی و مزاح و شوخی هم. در حج، به این عضو، توجه شده است و خداوند در قرآن کریم بعضی از افعال زشت آن را به هنگام حج، حرام کرده است: حج، ماه های معیّنی دارد و هر کس در آن ماه ها حج می گزارد، نباید آمیزش جنسی کند و یا دروغ بگوید و یا مجادله و نزاع کند. دستورات این آیه، در معارف حدیثی ما پی گرفته شده است. امام صادق(ع)می فرماید:«هرگاه احرام بستی، تقوا را همراه گیر و خداوند را فراوان یاد کن و کم گو مگر به نیکی؛ همانا اتمام حجّ و عمره به حفظ و نگاهداری زبان است مگر به نیکی؛ همان گونه که خداوند می گوید: فمن فرض فیهنّ الحجّ فلارفث و لافسوق ولاجدال فی الحجّ. رفث همان جماع است؛ و فسوق یعنی دروغ و دشنام؛ و جدال هم قسم به ذات جلاله الله است». کم گفتن و نیکو گفتن، حج را مبرور و مقبول و نیکو می گرداند و اثر سوء گفتارهای زشت را از بین می برد.

کمک و خدمت به همراهان:

برآورده کردن نیازهای مؤمن و برادر دینی، از پرارزشترین کارها و برتر از بسیاری مستحبات است. از احادیثی که به ذکر فضیلت این کار و بیان اجر آن پرداخته اند، به اهمیت آن وارزش فوق العاده اش پی می بریم. بعضی از آنها برآوردن حاجت های مؤمن را برتر از بیست حج می شمرد و در بعضی، اقدام و شروع(به خدمت) بدون موفقیت و کسب نتیجه را برابر با حجّ مبرور و مقبول خوانده اند. با این همه، به سبب اجر و پاداش فراوان طواف و اعمال مستحبّی در ایّام حج، گاه اشخاصی به تردید افتاده اند و در انتخاب بین «خدمت و کمک به دیگر حاجیان» یا «طواف و نماز مستحبی در مسجدالحرام» متحیّر مانده اند. اسماعیل خثعمی از این دسته افراد است که در پی تأیید و امضای عمل خویش به نزد امام صادق(ع) رفته می گوید: به مکّه که آمدیم، دوستانم به طواف رفتند و مرا رها کردند تا وسایل آنها را حفظ کنم. امام فرمود: اجر و پاداش تو بیشتر است.

گناه نکردن پس از بازگشت:

حفظ نتیجه عمل و بهره برداری از ثمرات کارهای نیک، گاه سخت تر از خود آن کار است. زائر با مراقبت از رفتار خود و آموختن درست مناسک، می تواند از عهده حج و اعمال آن به درآید و با حسنات و ثمرات و حجّی مقبول و مبرور برگردد و نور حج را در قلب و روح خود برای همیشه روشن نگاه دارد؛ ولی افسوس که این نور با اولین گناه، به خاموشی می گراید و سایه معصیت، پرتو نورانی این عبادت بزرگ را از نورافشانی باز می دارد. امام صادق(ع) این خطر را گوشزد کرده و بدان هشدار داده است و هم از این روست که به پیروان خود دستور داده اند پیش از آنکه حاجیان و عمره گزاران، آلوه گناه شوند، به دیدارشان بشتابید تا بهره ای از این نور و مغفرت و رحمت خداوندی ببرید. این در حقیقت همان تقوا و دوری از معصیت است که در همه مراحل سفر و پس از آن نیز باید رعایت شود.

علاوه بر این سفارش عام، به بعضی از گناهان که پس از بازگشت احتمال ابتلا به آنها بیشتر وجود دارد، اشاره شده است. یکی از آنها بازگو کردن عیب ها و خطاهای سرزده از همسفران است. به هنگام شرح ماجراهای پیش آمده در سفر و یا درد دل کردن از سختی ها و آزارها، سفره دل باز می شود و سخن با غیبت و گاه تهمت آلوده می گردد. در بعضی موقعیت ها، نیز رازهای همراهان را که معمولاً در سفر و ضمن خطرات آن برای ما گشـــوده می شود، افشا می کنیم و آبرو و اعتبار آنان را لکّه دار می سازیم که این کار برخلاف امانت و مروّت است. دلیل های فراوانی بر حرمت این کار داریم که در ابواب مربوط به مجلس و مسافرت آمده است. حتی در بعضی روایات، گفتار به نیکی را نیز نهی کرده اند که شاید وجه آن، ایجاد حریم برای نیفتادن به کار حرام باشد. در پایان، نتیجه می گیریم که وظایف زائر در انجام اعمال و فرائض و مناسک خلاصه نمی گردد؛ بلکه تحصیل آثار فراوان حج و قبولی این عبادت بزرگ در گرو رعایت دستورات اخلاقی این عبادت اجتماعی است. امید که هر زائر، نمونه ای از مسلمانان مطلوب اسلام باشد و با رفتار نیکو و شایسته خود، در جلب محبّت همکیشان و توجه دیگران، توفیق یابد.

منبع: ویژه نامه ی زمزم ستاد عمره ی دانش آموزی استان اردبیل

روش تحقیق و پژوهش

دانش آموزان هم می توانند به راحتی بر روی یک موضوع خاص تحقیق کنند و هر چه در ذهن خود دارند را با طراح و شیوه ی خاص پژوهشی که به طور خلاصه بیان می شود، مطرح کنند. بطورکلی تحقیق به سه روش انجام می شود. انواع تحقیق: توصیفی، تحلیلی، تجربی.

1- روش توصیفی: در این روش بر روی تعدادی انسان یا هر شی دیگری بررسی کلی یا جزئی انجام می شود، مثلاً گندمهای این مزرعه پوسیده اند. که معمولاً ازطریق پرسش نامه یا نظر پرسی می توان به این روش تحقیق کرد، مثلاً می توانیم از افرادی که آن مزرعه را دیده اند از طریق پرسش نامه ای که خودمان قبلاً تهیه کرده ایم، نظرشان را بپرسیم.

2- روش تحلیلی: اصولاً رابطه بین دو مسئله را با روش تحلیلی بررسی می کنیم و عنوان این روش هم با کلمه«رابطه»، «ارتباط» و از این قبیل کلمات شروع می شود. مثلاً بررسی، ارتباط بذر با گندم های فلان مزرعه. در این روش فقط ارتباط بین دو موضوعی که قبلاً وجود داشته را بررسی می کنیم. خودمان آزمایشی انجام نمی دهیم چون قبلاً آزموده شده است.

3- روش تجربی: اصولاً اثر یک مسئله را روی یک مسئله دیگر می سنجد و با کلمه«اثر»، «تاثیر» همراه است. مثلاً اثر بذر بر گندم های مزرعه. حال آزمایش کننده خودمان هستیم باید این اثر توسط خود ما بررسی شود.

مراحل تحقیق: تحقیق یا پژوهش حتماً باید در غالب دستورالعمل خاص خود مطرح شود. یعنی ما باید با ابزار بیان آنچه در ذهن مان می پرورانیم، آشنا باشیم. مراحل تحقیق به طور خلاصه برای شما توضیح داده می شود.

1- عنوان: این مهم ترین قسمت تحقیق است. ابتدا باید بدانیم روی چه موضوعی می خواهیم تحقیق کنیم و بعد به درستی آن را بیان کنیم، یعنی برای بیان عنوان باید ابتدا تشخیص دهیم که تحقیق ما با کدام یک از سه روش(توصیفی، تحلیلی، تجربی) بررسی خواهد شد. پس برای بیان عنوان از کلمات مختص آن تحقیق، مثلاًً از «ارتباط» در پژوهش تحلیلی یا «اثر» در پژوهش تجربی استفاده می کنیم.

2- مقدمه: هر مطلبی را که در این رابطه به عنوان مقدمه بیان می کنیم، نباید به دور از مطلب اصلی باشد.

3- بیان مسئله: حدود100کلمه، یک صفحه یا دو صفحه باشد. دراینجا برای هرادعایی باید منبع داشته باشیم، می توانیم داخل پرانتزی نام آن کتاب یا نویسنده را ذکر کنیم. باید با نوشتن بیان مسئله خواننده کاملاً توجیه شود که مشکل چه بوده که ما این تحقیق را انجام داده ایم و قصد داریم چه بکنیم.

4- اهمیت و ضرورت پژوهش: باید به اهمیت موضوع مورد نظر اشاره کنیم و نشان دهیم که این تحقیق ضرورت داشته و می بایست انجام می شد.

5- عناوین پژوهشهای انجام شده پیرامون مسئله مورد نظر در داخل و خارج از کشور: در رابطه با آنچه می نویسیم، قبلاً مطالعه می کنیم و منابعی را که در خصوص موضوع تحقیق ما موجود است می یابیم. حال در این قسمت باید به عناوین پژوهش ها یا تحقیق هایی که مشابه تحقیق ما بوده و ما قبلاً مطالعه کردیم، اشاره کنیم. یکی از روش های بسیار آسان برای این قسمت استفاده از مقاله های اینترنتی است.

6- اهداف پژوهش: به دو بخش هدف کلی و هدف های جزئی تقسیم می شود. هدف کلی تقریباً به شکل عنوان بیان می شود و هدف جزئی عنوان را بر حسب جنس یا سن یا مقطع طبقه بندی می کند. مثلاً برای عنوان: تاثیر ورزش صبح گاهی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان ابتدایی دبستان شاهد تهران، هدف کلی تعیین تاثیر ورزش صبح گاهی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان ابتدایی دبستان شاهد تهران، و هدف جزئی تاثیر ورزش صبح گاهی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان ابتدایی روی کلاس اولی ها، هدف جزئی دیگر تاثیر ورزش صبح گاهی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان ابتدایی روی کلاس دومی ها و... بوده است.

7- سئوال ها یا فرضیه پژوهش: می توانیم در قالب سئوال(فرضیه) خواننده را متوجه اهدافمان بکنیم. بنابراین سئوالات باید با اهداف ارتباط داشته باشند و حتی تعداد سئوال ها با تعداد اهداف برابر باشند و در تحقیقات توصیفی و تجربی معمولاً در قالب سوال ولی در تحقیقات تحلیلی معمولا می توانیم در قالب فرضیه مطرح کنیم. باید فرضیه هایی را که قصد داریم بیازماییم جمع بندی و مشخص نماییم. در مورد مثال بالا که یک تحقیق تجربی یا نیمه تجربی است. هم به صورت سوال و هم فرضیه می توان مطرح کرد. سوال: آیا ورزش صبح گاهی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان ابتدایی تاثیر دارد؟ فرضیه: ورزش صبح گاهی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان ابتدایی تاثیر دارد.

8- ابزارهای اندازه گیری: وسایلی که ما با آن متغیرهایمان را می سنجیم و داده هایمان را جمع آوری می کنیم. پس ابتدا باید متغیرها را شناخت چون در تمامی ابزارها متغیرها گنجانده می شوند. متغیرها به دو دسته تقسیم می شوند: متغیر مستقل، که با دست کاری آن اثرش را بر روی متغیر وابسته اندازه گیری می کنیم. متغیر وابسته،‌ کمیتی که تغییر پذیری آن در اثر متغیر مستقل است. در مثال بالا متغیر مستقل ورزش صبحگاهی است چون خود مستقلانه بنا است، اثر بگذارد. متغیر وابسته پیشرفت تحصیلی است، چون بناست که تحت تاثیر ورزش قرار بگیرد. حال به بررسی ابزارها می پردازیم. برای تحقیقات از نوع توصیفی معمولاً این ابزارها شامل: مصاحبه، پرسشنامه، مشاهده و از این قبیل می باشد. در تحقیقات تجربی معمولاً ابزار آزمایشگاهی مانند: متر، فشارسنج، امتحان و از این قبیل می باشد.

9- داده های مورد نیاز: می توانیم متغیرها را در این قسمت تعریف کنیم و با هر توضیح دیگری بیان کنیم، مثلاً میزان فشار خون انسان اگر به تحقیق ما مربوط باشد باید بیان شود.

10- جامعه و نمونه آماری و روش های نمونه گیری: معمولاً حجم نمونه(تعداد افراد یا مواردی که روی آنها آزمایش یا تحقیق انجام می شود) برای تحقیقاتی که به روش تجربی(آزمایشی) انجام می شود، حداقل 15 نفر و برای روش های توصیفی معمولاً 100 نفر، ‌البته می توان گفت بطور کلی درشرایطی که همگنی درجامعه ما بیشتر باشد، می توانیم نمونه کوچک تری را انتحاب کنیم. از طرفی در روش تجربی گاهی آزمودنی ما فقط یک مورد است. حال برای انتخاب آزمودنی ها از میان کل می توان به روش های مختلفی عمل کرد، یکی از روش های نسبتاً دقیق انتخاب تصادفی است، به این صورت که ما از میان مثلاً یک کلاس می توانیم به طور تصادفی مضارب 5 دفتر کلاسی را انتخاب کنیم و دانش آموزان را بر حسب شماره هایی که در دفتر کلاس دارند جدا کنیم و بر روی آنها آزمایش انجام دهیم و یا تحقیق کنیم. گاهی در میان یک جامعه بزرگ تر مثل یک شهر به طور خوشه ای انتخاب می کنیم مثلاً در  هر منطقه ای از مناطق شهرداری آن شهر تعدادی دبیر را انتخاب می کنیم. اگر جامعــه ما یک مدرسه باشد از روش سرشماری هم می توانیم استفاده کنیم.

11- روش پژوهش: ذکر روش پژوهش(توصیفی، تحلیلی، تجربی)، مورد استفاده همراه با دلایلی منطقی برای استفاده از این روش در تحقیق ها جزو ضروریات است.

12- نحوه و چگونگی اجرای پژوهش: همه ی مراحل طی شده، و کارهای انجام شده را قدم به قدم به صورتی که زیاد طولانی و خسته کننده نباشد، می نویسیم.

13- روش های تجزیه و تحلیل آماری: روش های آماری متناسب با سئوال ها و فرضیه های پژوهش و سطوح اندازه گیری متغیرها دقیقاً توضیح داده می شود. در این قسمت باید قید کنیم که از چه روشی استفاده کردیم(روش آماری).

14- مراحل اجرای پژوهش: می توانیم یک زمان بندی از برنامه اجرایی پژوهش را در این قسمت بنویسیم.

15- نتیجه تحقیق: اگر نتیجه گیری ما تا این زمان به انجام رسیده باشد نتیجه حاصل از روش آماری را قید می کنیم.

آشنایی با گرافیک مطبوعاتی

صفحه آرایی Layout چیست؟ صفحه آرایی شاخه ای از ارتباطات تصویری است که موضوع آن ایجاد روابط مناسب، زیبا شناسانه و هدفدار در صفحه است ما بین عناصر نوشتاری تصویری و فضاهای خالی در چهارچوبی معین و از پیش طراحی شده. واژه فرانسوی Misenpage و لغت انگلیسی Layout هم به همین معنی است، به زبان ساده تر چیدن عناصر مختلف موجود در یک صفحه، عکس، طرح، مطلب، تیتر، سو تیتر، جاهای خالی و... به صورت چشم نواز و با یک هدف خاص و پیش بینی شده. فکرهای قبلی و مشخص و مهم تر از آن ثبات در آنها در موفقیت صفحه آرایی و نگه داشتن مخاطبین تاثیر ویژه ای دارد. اگر قرار به تغییر مکرر در قطع نشریه، تعداد ستون ها و پهنای آنها، قلم متن و حتی محل قرار گرفتن لوگو به خاطر نداشتن برنامه ای از پیش تعیین شده باشد مخاطبین زیادی آن را همراهی نخواهند کرد. برنامه ریزی برای انجام صفحه آرایی باید با توجه به هدف نشریه، زمینه انتشار و مخاطبان آن صورت گیرد. مسلماً صفحه آرایی یک نشریه علمی و تخصصی با هدف اصلی آموزش با نشریه دیگری با موضوع طنز که هدف عمده آن سرگرمی است، تفاوت خواهد داشت. این تفاوت در همه موارد است، از شکل لوگو و نوع و اندازه قلم گرفته تا تعداد و نرم افزار ستون ها. حرفه ای ترها بعد از تصمیم گیری در مورد همه این ها یک طرح کلی رسم می کنند به اسم ماکت صفحه یا پایه کار یا گرید، درست مثل یک نقشه ساختمانی و به این ترتیب است که کل نشریه سر و شکل مشخصی پیدا می کند و آن را از بقیه جدا می کند. در صفحه آرایی کامپیوتری گرید، روی صفحه مانیتور تعریف می شود که مطالب در آن چیده می شوند. 

قطع نشریه: قطع ثابت نشریه باعث شکل گیری هویتی ثابت در ذهن مخاطب می شود، تغییر این قطع هیچ گاه به معنای تنوع و جلوگیری از یکنواختی نخواهد بود. انتخاب این قطع هم باید با محتوای مطالب هماهنگی داشته باشد مثلاً به نشریه ای صرفاً خبری قطع A3 که به اندازه روزنامه های سراسری نزدیک تر است، مناسب تر است، و یا قطع A4 برای نشریه ای تخصصی مناسب تر است، اما قطعاً هیچ قانون خاصی وجود ندارد. قطع یک مجله دانش آموزی خیلی وقت ها تابع نوعی کاغذ است که در اختیارش می گذارند یا دستگاهی که مجله را تکثیر می کند که این یکی از توان سردبیر خارج است.

حاشیه سفید لبه ها: بعد از مشخص کردن قطع و اندازه صفحات، باید حاشیه سفید لبه ها را مشخص کرد تا مقیاسی برای چیدن مطالب وجود داشته باشد و بشود بر مبنای آن تعداد ستون ها و اندازه آنها، فاصله بین ستون ها، فاصله سطرها و.... را مشخص کرد. فضای سفید، نشانه تنفس و حیات متن است، هر صفحه به تناسب حجم مطالب نیاز به فضای سفید خاصی دارد که استفاده از آن در کنار سیاهی متن ایجاد کنتراست(تضاد) کرده و حروف را برجسته تر نشان می دهد. حاشیه سفید طرف عطف یک صفحه به دلیل قرار گرفتن فضای سفید دو صفحه روبرو در کنار هم باید از قسمت های دیگر کمتر در نظر گرفته شود.

ستون بندی: ستون بندی مناسب مانع خستگی چشم می شود. تک ستونی بودن صفحه آرایی جدا از خسته کردن مخاطب و رها کردن آن، به علت تمرکز ذهن روی دنبال کردن خطوط طولانی و گم نکردن سطر بعد باعث انحراف ذهن از درک مفهوم خواهد شد. مهم ترین عامل در تعیین طول و تعداد ستون ها، راحتی و سهولت مطالعه متن است که با توجه به قلم متن و طول مطلب انتخاب می شود. بهتر است طول ستون کمتر از 7 کلمه به جز صفحات ویژه مثل صفحه خبر که طول ستون ها تا 5 کلمه هم مجاز است و بیش از 14 کلمه و 9 سانتیمتر نباشد. اندازه و تعداد ستون ها در صفحات گوناگون شماره های مختلف یک نشریه باید ثابت بماند و حداکثر از چند نوع ستون مناسب استفاده شود. برای نشریات دانش آموزی که غالباً در قطع A4 منتشر می شوند، عموماً 3 نوع ستون می تواند به کار برد:

ستون پهن: طول ستون های پهن را می توان بین 7-8 سانتیمتر در نظر گرفت و در اندازه A4 از دو ستون پهن با فاصله 1-7/0 سانتیمتر می توان استفاده کرد.

ستون متوسط، طول این نوع ستون را می توان بین 5-6 سانتیمتر در نظر گرفت و در اندازه A4 از سه ستون متوسط با فاصله 4-6 میلی متر می توان استفاده کرد.

ستون های نازک: طول ستونهای نازک 3/5-4 سانتیمتر است که در اندازه A4 از چهار ستون نازک با فاصله 4-5 میلی متر می توان استفاده کرد.

هر نوع از این ستون بندی ها تاثیر بصری ویژه ای دارند، به طور مثال یک صفحه چهار ستونی از نظر بصری شلوغ تر و متنوع تر از یک صفحه دو ستونی است که آرام تر و سنگین تر به نظر می رسد وبرای القای حسن شلوغی وآشفتگی استفاده از این نوع ستون هنری مناسب تر است. حجم مطلب هم از عوامل دیگر تعیین کننده نوع ستون بندی است مثلاً استفاده از دو ستون برای اخبار کوتاه به دلیل نزدیک هم قرار گرفتن تیترهای مطالب که به صورت لکه های سیاه به نظر می رسند، ترکیب ناموزونی است، اما برای مقالات طولانی، مصاحبه ها و گزارش ها مناسب به نظر می رسد.

فاصله بین ستون ها: استفاده از فضای سفید به جای خط برای جلوگیری از تداخل ستون ها به دلیل ایجاد تضاد بین سیاه و سفید آرامشی را برای خواندن مطلبی طولانی در بر خواهد داشت. اما فاصله این ستون ها نباید تا اندازه به نظر رسیدن لکه سفید زیاد شود.

فاصله سطرها: بهترین راه برای به دست آوردن فاصله سطرها که بستگی زیادی به انتخاب قلم متن دارد، امتحان کردن و گرفتن نسخه های چاپ(پرینت) مختلف است. فاصله زیاد سطور باعث ایجاد حس از هم گسیختگی در متن می شود.

قلم متن: قلم متن از عناصری است که ثابت ماندن آن در صفحات مختلف ضروری است و تغییر مکرر قلم بدون منطق مشخص، باعث ترکیبی ناموزون و القاء آشفتگی خواهد شد. تغییر قلم بهتر است نهایتاً به دو یا سه صورت محدود و آن هم برای صفحات خاصی مثل شعر انجام شود. حروف چاپی(قلم ها) به طورکلی دارای چند مشخصه است که با تغییر آنها در برنامه های صفحه آرایی مختلف می توان به قلم دلخواه رسید. ذیلاً مشخصه های مهم انواع قلم بیان گردیده است:

نوع قلم Font: در برنامه های مختلف انواع مختلفی از قلم با نام های خاص وجود دارد مانند: لوتوس، زر، نازنین، و... در برنامه ورد یا زرنگار انتخاب نوع قلم به سبک و سیاق و حس کلی حاکم بر نشریه منوط است.

سیاق قلم Style: قلم ها از نظر قطر و ضخامت به انواع سیاه و نازک تقسیم می شوند. در قلم سیاه حروف توپر و برجسته تر از قلم نازک همان نوع است. حروف نازک و سیاه هم ارتفاع و تقریباً یک مساحت را اشغال می کنند، اما در اطراف حروف سیاه فضای آزاد کمتر و وزن حروف افزایش زیادی دارد. این حروف به دلیل سنگین تر بودن از نظر بصری و خسته کردن چشم، فقط در قسمت های خاصی مانند مقدمه، تیتر، میان تیتر، سو تیتر، سئوالات مصاحبه ها و... استفاده می شود.

اندازه قلم Point: اندازه حروف با واحدی به نام پوینت Point که کوچکترین واحد اندازه گیری چاپی است سنجیده می شود.

انتخاب پوینت قلم باید مطالعه متن را تسهیل کند و به ترکیب موزونی درصفحه برسد. اما معمولاً پوینت مناسب برای نشریات دانش آموزی بین 8 تا 18 است. نکته دیگر در مورد انتخاب قلم آن است که اگر چه نوع قلم متن نشریه باید حتی الامکان ثابت باشد، اما اندازه قلم را در مواردی خاص می توان تغییر داد، به طور مثال در مورد جدول های معرفی برنامه ها و فعالیت ها که حجم بیشتری می گیرند.

باید های نشریات دانش آموزی

الف) پرداختن به مسائل مبنایی و اعتقادی نسل جوان و نوجوان:

بر این پایه آرمان گرایی دینی و معنوی یکی از اسلوب های منطق حرکتی نشریات دانش آموزی است که برای به کار بردن چنین شیوه ای در نشریات شرایط زیر ضروری به نظر می رسد: بهره گیری از لطافت روحی دانش آموزان، استفاده از صاحب نظران دینی.

ب) توجه اساسی به مشکلات صنفی و آموزشی:

پر واضح است که هنگامی که یک نشریه به انعکاس جدی مشکلات دانش آموزان در محیط آموزشی می پردازد، زمینه جذابیت کاری خود را بالا برده و بر تعدد خوانندگان خود می افزاید.

ج) به کار بستن ادبیاتی مناسب:

به کارگیری ادبیات و نثر مناسب و متناسب با خوانندگان نشریه تاثیر فوق العاده ای برای رقبت دانش آموزان به خوانندگان مطالب مندرج دارد. چرا که اساساً شرط تاثیرگذاری یک پیام، همسانی زبان آن با زبان گیرنده پیام است.

د) استفاده از سوژه های جذاب:

مروری بر نشریات دانش آموزی، انتباه به این واقعیت دارد که به دلیل عدم وجود یک الگوی مناسب، دست اندرکاران نشریات را به آن واداشته است که از جراید رسمی و روزنه الگو پذیرند که این مسئله خود زمینه های خلاقیت و ابتکار را در نشریات دانش آموزی از بین خواهد برد.

خلق و خوی حضرت محمد

حضرت محمد مردی که مردم تنها با اندیشه هایش سر و کار داشته باشند نبود. وی در عین حال که مرد سیاست و جنگ بود، معنویت و پارسایی و محبت در او نمایان تر بود. کشمکش های مداوم نظامی و سیاسی مانع از آن نمی شد که در چهره ی او آرامش و صفایی را که از یک پیغمبر انتظار می رفت به روشنی نبینند.

هیچ مردی(و هیچ پیغمبری) در جامعه ی خویش از او پرنفوذ تر و محبوب تر نبوده است. پس از مرگ، وی همچنان در میان امتش به حیات خویش ادامه داد، و رفتار و گفتارش همواره سرمشق فکر و زندگی پیروانش بود. اکنون نیز پس از قرن ها هنوز "سنت" وی، در کنار قرآن، سرچشمه ی الهام مسلمانان است.

سخنش به الهام می مانست و عقیده اش را القا می کرد، از بحث و جدل و مشاجرات فلسفی و منطقی بیزار بود. در برابر کسانی که با وی به مشاجره بر می خواستند وی تنها به خواندن آیاتی از قرآن اکتفا می کرد و یا عقیده ی خویش را با سبکی ساده و طبیعی می گفت و به جدل نمی پرداخت.

سخنش از سخن قرآن کاملا مشخص بود و هر کسی آن را باز می شناخت. سبک بیانش، بر خلاف قرآن، عادی و عاری از هنرمندی تعبیر و پیچیدگی های فکری و لفظی بود و در عین حال جاذبه ای داشت که پیش ازآن که بر منطق شنونده بگذرد، دلش را می گرفت و در احساسش اثر می گذاشت. بیشتر به فطرت بشری توجه داشت و به بیداری مردم می پرداخت تا دانایی آنان؛ سخنش شنونده را بیشتر از آن که به تفکر فلسفی و منطقی وا دارد، به تامل درونی و وجدانی وا می داشت: ترکت فیکم واعظین: ناطقا و صامتا، الناطق" القرآن، و الصامت: الموت!

شعر را دوست می داشت اما از گفتن آن ابا داشت؛ گویی آن را برای خود ضعفی می شمرد. هرگاه سخن می گفت می کوشید تا سجع و وزن در آن راه نیابد و اگر به تصادف، جمله اش موزون و مسجع می گشت آن را عمدا در هم می ریخت؛ گویی توسل به صنعت و تفنن در الفاظ و عبارات را از صداقت و صمیمیتی که در سخنش می خواست به دور می دانست و خود را و اندیشه ی خود را جدی تر از آن می شمرد که بیانش رنگ فریب و تصنع گیرد و بی نیازتر از آن که بدان فریبندگی شاعرانه دهد.

محمد لحظه ای در کار خویش درنگ نداشت. آنچه را از مردم می خواست ساده و معقول و با فطرت سالم یک انسان هماهنگ بود. مسائل فلسفی پیچیده و گنگی نبود که برای فهمش نیازی به کسب علوم و فلسفه، و یا اندیشه های پیچ در پیچ باشد. سعادت انسان و نجات و کمال یک جامعه نیز به همین اصول فطری ساده و معقول بسته است: تنها الله را بپرستید، در برابر هیچ کس و هیچ چیز تسلیم نشوید، به یکدیگر خیانت نورزید، دخترانتان را از ترس ننگ یا فقر نکشید، بیهوده به روی هم شمشیر نکشید، به سخنان شاعرانتان که با سخنان گیرایی گروهی را به غرض لکه دار می سازند و گروهی را در ستایش به دروغ عزت و پاکی و نیکی می بخشند و نفوس را با خیالات واهی و شهوت و غارت و تحریک به فساد و کبر و گستاخی و تفاخرات نژادی و خانوادگی به تباهی می کشند گوش ندهید. یتیمان را بنوازید، گرسنگان را سیر کنید. از کاهنان و جن گیران و جادوگران دوری کنید. یکسره در تجارت غرق نگردید، از ستم و دروغ و خیانت و نفاق و خرافه و خونریزی و قساوت و رباخواری و غرور و کینه خو را رها سازید...

شیوه ی رفتار وی دلها را بدو شیفته می کرد و پستی ها را از روح ها می زدود، زندگی اش چشمه ی زاینده ی محبت و ایمان و جوش کار و امید و شادی و قدرت بود. با یارانش به گرمی و سادگی رفتار کرد و هر یک را به مناسبتی نامی می داد. یک روز علی(ع) را که در مسجد بر روی خاک خفته بود، بیدار کرد؛ چون سر و رو و جامه اش خاک آلوده بود، او را "ابوتراب" لقب داد.

می کوشید تا در محیط خشن و پرقساوت عرب بدوی، لطافت روح و ادب و محبت را رواج دهد، پرسیدند: بهترین حکم اسلام چیست؟ گفت: "اینکه به آشنا و بیگانه سلام کنی و طعام دهی، هرکس بتواند ولو با بخشیدن نیمه خرمایی و اگر نتوانست به زبان خوشی خود را از آتش دوزخ نجات دهد از آن دریغ نکند". در میان مردم خویش به زبان عیسی سخن می گفت: "یکدیگر را همواره دوست بدارید، اسلام محبت است؛ مردم خانواده و ناموس خداوندند، هیچ کسی از خدا غیرتمندتر نیست! مرا چون مسیحیان مستایید و چاپلوسی مکنید، مرا تنها بنده و رسول خدا بخوانید".

بر گروهی گذشت، به احترامش برخاستند، گفت: "هرگز پیش پای من برنخیزید و همچون آنان نباشید که برای تعظیم بزرگانشان قیام می کنند". اطفال را چنان دوست می داشت که در کوچه و بازار گردش جمع می شدند. یتیمان و بیوه زنان، بردگان و مردم گمنام و محروم به او دلگرم بودند. مردی که در بیرون بیم و هراس به دلها می افکند در خانه و شهرش، سرچشمه لطیف محبت و سادگی و برادری و گذشت بود. با زنانش چنان نرم و خوش رو و متواضع و رفیق بود که عمر از گستاخی دخترش نسبت به پیامبر به خشم می آمد.

وقتی وارد مدینه شد برای هر یک از زنانش یک حجره بنا کردند. دیوارها را از گل و کاه و سنگ و غالباً شاخه های درخت خرما که گل اندود می کردند بالا آوردند و سقف ها را با شاخه های خرما پوشاندند. درها از چوب عرعر بود و بر آن حلقه و کوبه نبود، و با انگشت بر آن می زدند.

تختی که بر آن می خوابید از چوب ساختند و کف آن را با لیف خرما پوشاندند. این بود خانه و زندگی مردی که زبانش دلها را لرزاند. مردی که در پاسخ علی(ع) که از شیوه ی زندگیش پرسید در چند رنگ زیبا و شگفت، خود را برای کسانی که شیفته ی زیبایی های روح یک انسان بزرگ و زیبایند نقاشی کرد:

معرفت، اندوخته من است.

خرد، بنیاد مذهب من است.

دوستی، اساس کار من است.

شوق، مرکب رهوار من است.

یاد خدا، مونس دل من است.

اعتماد، گنجینه ی من است.

غم، رفیق من است.

دانش، سلاح من است.

شکیبایی، ردای من است.

رضا، غنیمت من است.

فقر، فخر من است.

پارسایی، پیشه من است.

یقین، توان من است.

راستی، شفیع من است.

پرستش، سرمایه کفایت من است.

کوشش، سرشت من است.

و نماز، شادی من است.

نام‏هاى ارکان کعبه

سید جواد مظلومى، مجله ی میقات حج شماره 50

خانه خدا، بنا به روایتى، به جهت چهارگوش بودنِ بنایش، به «کعبه» شهرت یافت(1) و هر یک از گوشه‏هاى آن «رکن» خوانده شد و از درون، زاویه‏هایش «کنج» نام گرفت.(2) گرچه ارکان، به ملاک‏هاى گوناگون، نام‏هاى مختلفى دارند، ولى گاه در نوشته‏هاى متفاوت و یا حتى در ضمن یک متن، عنوان واحدى به بیش از یک رکن اسناد داده شده است.

در این نوشته، پس از تبیین عناوین مورد اتفاق، به مهمترین و شایعترین اختلاف موجود نیز مى‏پردازیم و در نقل اقوال گوناگون، اشاره‏اى به برخى خطاهاى نادر هم خواهیم داشت.

رکن اسود؛ از آن روى که حجرالأسود در آن است، به این اسم خوانده شد و چون آغاز و انجام هر طوافى باید از امتداد حَجَر باشد و استلام حجرالأسود از آداب مشترک طواف در میان همه مذاهب اسلامى است؛ نام «رکن اسود» به صورت مکرّر در متون به کار رفته و همه بر مصداقى واحد دلالت دارند. حتى این کثرت استعمال به‏گونه‏اى است که هرگاه عنوان رکن به صورت مطلق و بدون انضمام قرینه‏اى به کار رود و منظور رکن خاطى باشد، به رکن اسود انصراف خواهد داشت(3) و حتى گاه خود حجرالأسود رکن خوانده شده است.(4)

نام‏هاى ارکان، به اعتبار جهات چهارگانه:

از آنجاکه رکن‏هاى چهارگانه کعبه، با اختلاف ناچیزى، در سمت جهات چهارگانه اصلى قرار دارد، هر رکن به اعتبار جهت جغرافیایى، نامى خاص گرفته است؛ یعنى رکن اسود که در سمت شرق واقع است، «رکن شرقى» نامیده شده و رکن‏هاى بعدى، به ترتیبى که در طواف پیموده مى‏شوند، رکن‏هاى شمالى، غربى و جنوبى نام گرفته‏اند.

ادامه مطلب ...

تربیت چیست؟ مقاله ای به مناسبت هفته ی امورتربیتی و تربیت اسلامی

تعریف و موضوع تربیت:

تربیت به معنای پروردن است و با ایجاد دگرگونی به منظور دستیابی به کیفیت مطلوب، حاصل می شود، و با عینیت بخشیدن به کمالات بالقوه به طور تدریجی به دست می آید. اگر پدیده ای جاندار و قابل رشد را، از صورت و حالت نامطلوب به سمت کیفیت مطلوب یا بهتر، کمال بخشیدیم، می گوییم او را تربیت کرده ایم، و استعدادهای بالقوه آن را، برای کمال فعلیت بخشیده ایم. بر اساس این تعریف، موضوع قابل تربیت، پدیده های قابل رشد و تکامل پذیری چون انسان ها، حیوانات و گیاهان می توانند باشند و درغیر این موارد کاربردی ندارد؛ زیرا اشیایی که تمام کمالات بالقوه آنها فعلیت یافته یا فاقد کمالات بالقوه اند تربیت هم نمی پذیرند. به همین دلیل است که واژه تربیت در مورد انسان و حیوان و روییدنی ها که رشد و نمو محسوس دارند، به کار می رود و در هر کدام از این موارد نیز معنای خاصی دارد. در مورد انسان، تربیت به معنای رشد گرایش های متعالی و اخلاق نیکو و فعلیت یافتن کمالات بالقوه نفسانی است و درباره حیوانات، رشد غرایز یا عادت دادن آنها به کاری است که مورد نظر تربیت کننده است و در مورد گیاهان، رشد و باروری بیش از حد معمول مراد است که با ایجاد اوضاع مناسب صورت می گیرد.

ادامه مطلب ...

50 حدیث از امام صادق(ع)

1. امام صادق(ع): هرکه فردی را در گناهی پیروی کند به تحقیق که او را پرستش کرده است.    (تحف العقول) صفحه 355

2. امام صادق(ع): شیطان گفته همه مردم در قبضه حکومت من هستند جز 5 کس: 1.کسی که با نیت صحیح در هر کاری بر خدا توکل کند.   2.آنکه شبانه روز به هنگام ثواب و خطا بسیار یاد خدا باشد.   3.کسی که هرچه برای خود می پسندد برای دیگران هم بپسندد.   4.آنکه به هنگام مصیبت صبر کند.    5.کسی که به قسمت الهی راضی باشد و غم روزی نخورد.     نصایح صفحه 225

3. امام صادق(ع): از امام(ع) سوال شد آسودگی و راحتی دنیا در چیست فرمود: در ترک هواهای نفسانی. گفته شد راحتی آخرت در چیست؟ فرمود: روزی که داخل در بهشت گشتی.     تحف العقول صفحه 390

4. امام صادق(ع): احسان به مردم به کمال نمیرسد جز با سه خصلت: 1- شتاب نمودن در آن 2- کم شمردن بسیار آن 3- منت نگذاشتن با آن به مردم.   تحف العقول صفحه 337

5. امام صادق(ع): سه چیز اند که در هرکه باشند ایمانش کامل است: 1. کسی که چون خشم نماید این امر او را از حق خارج نسازد 2. و چون از چیزی خوشنود گردد این شادی او را به گناه نکشاند 3.و کسی چون به قدرت رسید گذشت و بخشش نماید.     تحف العقول صفحه 339

ادامه مطلب ...

کانون خانه ی من

نـام کـانون بـین مـــردم آشنـــاسـت

جـایگاهی دلپـذیر و بـا صفـاســــــت

کاف کانون کوشش و کارایــی است

کسب عـلم و بینش و دانـایی است

جنبش و کار و تـــــــــلاش و ابتکـــار

هست بهــــــــر نــوجوانــان افتخـــار

ایـن الــف هــم اول انگــــیزش است

رهنمای جنب وجوش وخیزش است

هـــر کــه با انگیزه و ایمـــان بـــــــود

شاهــد تــوفیــــق بی پــایــان بــــود

نـــون کـانـون نغمـــه بــیداری اسـت

نور و آگاهــــی در اینجا جـاری است

صحـن کـانون جـــای بیـــــداران بــود

بـهترین کــاشانه ی ایــــــــــران بــود

واو کـانــون هــم نشـان ورزش است

تنـدرستی نـعمتـی بـــا ارزش است

قــهرمــانـــان وطـــةن ورزیــــده انـــــد

آشنــا بــا رزم و مــیدان دیده انـــــــد

نون دیگــر مظهــــر نـــوآوری اســـت

بــاعث نـام و نشـان و بـرتــری است

چــون که کــانون خــانه آباد ماســت

جای رشد و فکر و استعداد ماســت