کانون های فرهنگی و تربیتی استان اردبیل

وبلاگی در مورد برنامه‌های کانون‌های فرهنگی و تربیتی

کانون های فرهنگی و تربیتی استان اردبیل

وبلاگی در مورد برنامه‌های کانون‌های فرهنگی و تربیتی

آشنایی با دکتر حسین کرمى قاری ممتاز بین المللی

Dr.karami 

آقاى حسین کرمى روز اول فروردین سال 1342 در شهر اردبیل در خانواده اى مذهبى و متوسط دیده به جهان گشود. جدّ مذهبى خانواده از همان آغاز، بر عشق و اشتیاق به قرآن را در ژرفاى وجود او نشاند و ایشان را در جرگه عاشقان و دوستداران این کتاب انسان ساز قرار داد. و به این ترتیب او که خانه دلش از شنیدن تلاوت قرآن از رادیوى قاهره در 8 سالگى به قرائت قرآن علاقه مند شد و به جلسات قرآن شهر اردبیل رفت. دکتر حسین کرمى از همان سن 8 سالگى با شرکت در جلسات قرآن شهر اردبیل و همزمان با تحصیل و تجوید به فراگیرى مقدمات تلاوت قرآن هم پرداخت و با گوش دادن به نوارهاى تلاوت اساتید مشهور مصرى توانایى خودش را در مسیر تلاوت بیشتر کرد. او با تقلید از تلاوت هاى استاد منشاوى در آغاز کار و بقیه اساتید در ادامه کار، اولین گام ها را در مسیر تلاوت برداشت و توانست به موفقیتهاى چشمگیرى در مسیر تلاوت دست پیدا کند. دکتر کرمى از جمله قاریانى است که علاوه بر فعالیت در زمینه هاى قرآنى و تلاوت به فراگیرى علم و دانش نیز اهتمامى وافر دارد. به همین دلیل هم تحصیلات خود را تا مقطع فوق تخصص جراحى کلیه ادامه داده و د حال حاضر داراى مدرک دکتراى فوق تخصص جراحى کلیه است. دکتر حسین کرمى به موسیقى عرفانى وهم چنین از میان رشته هاى ورزشى به فوتبال علاقه دارد. وى علاوه بر مداراى بیماران کلیوى در بیمارستان شهداى تجریش عضو هیأت علمى دانشگاه شهید بهشتى نیز مى باشد.

رتبه هایى که تا کنون آقاى حسین کرمى در مسابقات مختلف به دست آورده است عبارتند از:

رتبه نخست در مسابقات کشورى که در شهر مقدس قم برگزار شد.

رتبه نخست در سال 1378 در شانزدهمین دوره مسابقات بین المللى قرآن کریم در تهران.

رتبه دوم در سال 1372 در مسابقات جهانى قرآن کریم در کشور مالزى.

رتبه نخست در سال 1377 در کشور سوریه و در مسابقات قرآنى.

آقاى حسین کرمى در سال 1378 ازدواج کرد و یک فرزند بنام امیر على دارد و همسرشان داراى مدرک دکترا در رشته زنان و زایمان است و ایشان هم به مسائل مختلف قرآنى علاقه وافر دارند. دکتر حسین کرمى نیز مثل بسیارى از قاریان برجسته در ابتداى کار از سبک قاریان مصرى مثل استاد منشاوى تقلید کرده است امّا اعتقاد دارد که هر قارى قرآنى در ابتداى کار تلاوت باید از قاریانى مثل منشاوى، عبدالباسط، مصطفى اسماعیل، شحات محمد انور و متولى عبدالعالى تقلید نماید و بعد از طى مراحل ابتدایى باید از تقلید محض خارج شود و با تسلط بر الحان و موسیقى عربى و قرآن به تلاوت بپردازد و میان معنا و الفاظ آیات در تلاوت هایش پیوند برقرار نماید. ایشان تا کنون به کشورهاى زیادى همچون مالزى، سنگاپور، هند، بنگلادش، سوریه و ترکیه براى تلاوت قرآن سفر کرده و بیش از ده ها بار براى انجام مناسک سیاسى عبادى حج به عنوان قارى اعزام شده است.

آقاى دکتر حسین کرمى از اساتیدى مثل مصطفى اسماعیل، عبد الباسط و منشاوى به عنوان بهترین و برترین قاریان عصر طلائى تلاوت در مصر یاد مى کند و همچنین از اساتیدى مثل شعیشع، شحات محمد انور و احمد نعینع به عنوان قاریان برتر کنونى در مصر نام مى برد. دکتر کرمى که خود از قاریان برجسته کشور است و بارها در محضر مقام معظم رهبرى به تلاوت پرداخته است به قاریان ایرانى سفارش مى کند که براى موفقیت در امر تلاوت ابتدا به فراگیرى تجوید و اصول صحیح آن از اساتید برجسته فن تجوید بپردازند و بعد از آنکه تجوید را تکمیل کردند به مسائل دیگر روى بیاورند و براى فراگیرى لحن خوش و مطابق با آیات، بسیار به نوارهاى مختلف اساتید قرآن گوش جان بسپارند و نکات لازمه آن را از تلاوتهاى مختلف فرا بگیرند. ایشان همچنین تقلید را در ابتداى امر تلاوت لازم و ضرورى مى دانند آنرا باعث خلاقیت در انسان مى شمارد زیرا هنگامى که انسان به طور کامل تقلید از یک قارى را انجام داد باید تقلید را کنار بگذارد و تمام آنچه را که از تقلید آموخته و بدست آورده در تلاوت هاى خود به نحو بدیع بکار برد و او آخر سفارش مى کند که قاریان قرآنى اخلاق و رفتار قرآنى را رعایت کنند و به آن ملزم باشند و به پیش کسوتان در امر تلاوت احترام بگذارند و به آیات قرآن عمل کنند. 

موذن زاده ی اردبیلی و اذان او از دیدگاه موسیقی

moazenzadeh 

صدای پای تو می آیـــد از سراچــــــــه ی دل

سحر که از دل گلدسته ها، اذان جاری است

همـــــــه رفتنـــــــــد از این دشــــــــت خراب

جای پایــــــــــی هم از آن تن ها نیســـــــت

چشم بر هم بزنــــــــــــی از ما نیـــــــــــــــز

دشت خالیســــــت، ولی تنها نیســــــــــت!

پزشکان، آب پاکی روی دستش ریختند و جوابش کردند! آخر سر، این«بلال حبشی» دوران ها، غزل خداحافظی را خواند. آن روز وقتی شنیدم که از دار و دنیا رفته است، این بیت از سخنور نکته دان « قصاب کاشانی» بر زبانم جاری شد:

خوش گلشنی است حیف که گلچین روزگار

فرصت نمی دهد که تماشا کنــــــــد کسی

نژند به گوشه ای نشستم و زانوی غم بغل کردم! یادم آمد که آوای ملکوتی و روحنواز این موذن خوش الحان و پر آوازه از همان عهد نوجوانی در جسم و جانم آشیان گزیده و در ژرفای یاخته هایم جای گرفته بود و هنوز که هنوز است نوای دل انگیز و روچ پرور وی که در سال 1334 با دهان روزه داخل استودیوی شماره 6 رادیو تهران در گوشه ی «روح الارواح» بیات ترک(زند) خوانده، در گوشم طنین می افکند و لرزه ای دلنشین و گرمی بخش بر اندامم می افتد و چنین درآمد گوش نوازی دارد:«توکلت علی الحی الذی لایموت و الحمد الله الذی لم یتخذ صاحبه و لا ولدا و لم یکن له شریک فی الملک و لم یکن له ولی من الذل و کبره تکبیرا» موذن زاده بارها گفته بود: «از ضبط این اثر همیشه  یک احساس غرور معنوی در طول سال های گذشته با من همراه بوده و اگر تنها همین ثروت معنوی باقی بماند، برایم بسنده است».

گوشه ی «روح الارواح» ویژه ی حالت های روحانی و لحظه های متعالی گفت و گو با معشوق و محبوب است. واژه ی «روح» در موسیقی باستانی ایران از الحان دوره ی ساسانی می باشد. ترکیب اضافی «روح الارواح» نیز از سده ی یازدهم در موسیقی ایران هویدا شده است. خواندن اذان در این گوشه، میان مسلمانان رایج بوده و روضه خوانان و نوحه خوانان نیز با این گوشه آشنا بوده اند. گوشه ی مورد بحث، طمانینه و آرامش ویژه ای را به شنونده القاء می کند و قطعاً موذن زاده ی اردبیلی با آگاهی کامل، این پرده را برای خواندن اذان تاریخی اش برگزیده بود:

صدای پای تو می آیـــد از سراچــــــــه ی دل

سحر که از دل گلدسته ها، اذان جاری است

هر چند بعد از موذن زاده، اذان های دیگری هم در سه گاه و شوشتری خوانده شد، ولی هنوز هم گویی در اذان او لطف دیگری هست که آدمی را به وجد و سرور می آورد. فضا و حال و هوای مخصوص بیات ترک و به خصوص گوشه ی «روح الارواح» وقتی که با صفای معنوی موذن زاده در آمیخت، اذان اش را در حافظه ها ماندگار کرد  و خودش نیز می گوید: «راز تاثیرگذاری من در اخلاص است. اذانی که از نیت صاف و دل پاک گفته شود، هر آدمی را به مسجد می کشاند». موذن زاده، موسیقی را جوهره ی روح انسان می دانست و اعتقاد داشت که «موسیقی، روح بشر را صیقل می دهد، خاصه موسیقی سنتی» فرزند او می گوید که خانواده اش از دیرباز با موسیقی و دستگاه های موسیقایی آشنایی داشته اند و به طور موروثی با آن، مانوس بوده اند. آنان در عین آشنایی با موسیقی، در کلاس پاره ای از استادان موسیقی هم شرکت می جسته اند. نگارنده، پیش از درگذشت اسف انگیز استاد، در مقاله ای تحت عنوان «تنها صداست که می ماند...» ضمن شناساندن هر چه فزون تر ارزشمندی این چهره ی تابناک، به تشریح گوشه هایی از زندگی پربار و ارزنده اش پرداخت که در مطبوعات کشور به زیور طبع آراسته گردید. با این حال، هنوز هم از او دل نمی کنم تا هر چه دل تنگم می خواهد، بگویم. به قول «امیر اصفهانی» سخن پرداز نامدار:

هرگز دمی ز یاد تو غافل نبوده ایم

یا گفته ایم نام تــــرا یا شنیده ایم

اذانی که موذن زاده خواند، آن را عنایت الهی می دانست و می گفت: «لطف خدا بود. من وقتی می خواستم این اذان را بگویم، هیچ چیز را در نظر نداشتم جز خدا و خواندن اذانی که به دل بنشیند. خداوند هم در قرآن فرموده است که اگر با من همصدا شوید، محبت شما را به قلب همه می اندازم». این اتفاق افتاد و اذان مزبور در ذهن چندین و چند نسل از ایرانی ها ماندگار شد، اذانی زیبا و دلنشنین که به گفته ی هوشنگ ظریف، آهنگساز و نوازنده ی صاحب سبک تار: «زیباست، خیلی زیباست!» و به قول داریوش پیرنیاکان، آهنگساز و نوازنده ی صاحب سبک دیگر تار: «منحصر به فرد است و ماندگار!».

اذان گویی با لحن موسیقی ایرانی و مشخصاً نوع شهری آن، پیش از موذن زاده توسط بزرگانی از خوانندگان آواز ایرانی تجربه شده بود. نخستین نمونه ی ضبط شده روی صفحه های گرامافون، متعلق به جناب ابوالحسن دماوندی از خوانندگان عهد قاجار می باشد. این اذان نیز در فواصل بیات ترک و مشخصاً درآمد اول است. پس از جناب دماوندی، تاج اصفهانی، خواننده ی نامدار مکتب اصفهان، تجربه ی دیگری را به ثبت رساند تا اینکه در سال 1334 خورشیدی، جوان 30 ساله ای به نام رحیم موذن زاده در استودیوی شماره ی 6 رادیو پس از چند بار سعی و تلاش در گوشه های مختلف موسیقی ایرانی، سرانجام اذان معروفش را در گوشه ی«روح الارواح» بر زبان جاری ساخت. اینکه رحیم 30 ساله چگونه به این تلفیق جذاب رسیده، بر ما نامعلوم است. فقط می توانیم حدس بزنیم که ذهن او به هر حال از تجربه ی قدما در این خصوص خالی نبوده است. به عبارتی دانه ای را که جناب دماوندی در بیات ترک کاشت، تاج اصفهانی آبیاری کرد و موذن زاده هم آن را پرورش داد تا به میوه ی شیرینی برای گوش میلیونها مسلمان تبدیل شود. استاد رحیم موذن زاده، صرف نظر از اذان معروفش به ابزار موسیقی اصیل ایرانی واقف بود و روی این گنجینه ی گران بها تعصب می ورزید و می گفت: «ما ایرانی هستیم، اذان ما باید برخاسته از خودمان باشد. الان اذان گوهایی هستند که از عربستان تقلید می کنند و این پسندیده نیست. خود ما باید ابتکار به خرج دهیم».

استاد رحیم، ثروت و مکنتی نداشت و به مصداق شعر:

سعدیا مرد نکـــو نام نمیـــــــرد هرگز

مرده آنست که نامش به نکویی نبرند

وی یکی از ثروتمندان جهان شد با کوله باری از جاودانگی و چه خوش گفت: «افتخار دارم با گفتن آن یک اذان برای اسلام و مملکتم کاری کرده ام. ما که نه ثروت داریم و نه مکنت و همین یک اذان برایمان بهترین خبر است». بدون اغراق، استاد رحیم موذن زاده، اسطوره ی موسیقی آیینی و مذهبی ماست. هیچ کس در طول تاریخ فرهنگی ایران معاصر نتوانسته است اثری بیافریند که به این گستردگی در خاطر ایرانیان نقش ببندد. بیش از میلیون ها ایرانی از 1334 تاکنون اذان بی نظیر او را شنیده اند، می شنوند و خواهند شنید. علاوه بر این، میلیون ها مسلمان شیعه ی غیر ایرانی با اذان وی انس و الفتی دیرینه دارند و اگر نبود اختلاف مذاهب اسلامی بر سر فرازهایی از اذان، بی گمان صدای موذن زاده، میهمان گوش جمعیتی بیش از یک میلیارد نفر بود.

«بلال حبشی» با ویژگی های مخصوص خود، مشهورترین موذن صدر اسلام شد. به طور کلی در قرن حاضر، سه رویداد منحصر به فرد در موسیقی آیینی مذهبی ایران ثبت گردید. نخست اذان معروف بیات ترک با صدای استاد موذن زاده، دوم تصنیف «علی گویم، علی جویم» با آواز و تنبور درویش امیر حیاتی و سوم «دعای ربنا» با آوای خواننده ی نامدار ایرانی محمدرضا شجریان. از این سه، اولی از جمله کارکرد روزانه ی آن، جایگاهی بسیار متفاوت یافت. تصنیف جذاب درویش امیر حیاتی در روزهای سیزده رجب و عید غدیر خم، نوازشگر گوش های شیعیان علی(ع) شد و سومی ربنای شجریان هر سال به مدت یک ماه بر سر سفره های افطار رمضان همچنان به میهمانی می آید. اما اذان استاد رحیم موذن زاده، روز و شب و ماه و سال نمی شناسد. روز عاشورا، روز بعثت، عید نوروز، نیمه ی شعبان و هر روز دیگری را که تصور کنیم گوش هامان، میزبان صوت اذان اوست.

به قول هوشنگ سامانی، نویسنده ی مقاله ی «یادگاری که در این گنبد دوار بماند»: «از موقعی که استاد رحیم برایم کشف شد، یعنی همان گفت و گوی تاریخی با ایسنا، گهگاه به او می اندیشیدم که نه تنها مردی بزرگ بوده بلکه کار عظیمی هم کرده است. ما چه می توانستیم بکنیم؟ سرانجام در اسفند 1383 طرح مفصلی به مرکز موسیقی وزارت ارشاد پیشنهاد کردم تا در آبان 84 همزمان با ماه رمضان، موذنان برجسته ی ایران و جهان اسلام در تهران گرد هم آیند و ضمن دست یازی به پژوهشی ژرف پیرامون موسیقی اذان در جهان اسلام، از استاد رحیم موذن زاده به عنوان شاخص ترین اذان گوی ایرانی در کنار دیگر موذنان میهمان تجلیل شود.طرح با استقبال مدیران مرکز موسیقی رو به رو شد و جلساتی هم پیرامون آن تشکیل گردید. در همین اثنا خبر رسید که استاد در بیمارستان مدائن بستری شده است. اخبار مربوط را هر روز از رسانه ها پیگیری کردم و به ویژه روزهایی که خبرگزاری ها اطلاع دادند استاد از بیمارستان مرخص شد. ترخیص وی، روزنه ی امیدی بود تا همایش اذان اسلام را با حضور پربرکتش عطر آگین کنیم و به زعم خود از او تجلیل نماییم. اما روح بی قرار استاد، ظاهرا تاب برتابی اینجا را نداشت و از تجلیل ما هم بی نیاز بود. او دوست داشت به وسیله ی کسانی تجلیل شود که نیم قرن نمازشان را با زیباترین آهنگ، صبح و ظهر و شب سر داده بودند».

ولی دریغا! به قول ملک الشعرای بهار، شاعر بلند آوازه ی ایران زمین:

دعوی چه کنی داعیه داران همه رفتند

شد بار سفر بند که یاران همه رفتنــــد

بیژن ترقی، شاعر و ترانه سرای معروف گفته است: «روح انسان بعد از شنیدن این صدا تازه می گردد. سبک و سیاق او در اذان گویی منحصر به فرد است. وی صدایی را ماندگار کرد که هر شنونده ای را مسحور می کند. نه تنها من بلکه خانواده ام هم از شنیدن این اذان، روحی تازه می گیریم!». شجریان نیز درباره ی او گفته است: «اذان موذن زاده در تاریخ می ماند. او دستگاه عظیم بیات ترک را در 5 دقیقه خلاصه کرده است!».

کاربرد اذان در میان ایرانیان تنها به مساله ی برپایی نماز خلاصه نمی شد، بلکه در رخدادهای روزمره ی طبیعی، رویدادهای سیاسی جامعه، درگذشت روحانیون محترم و برجسته در اجتماع، پیش آمدهای خاص، همیاری طلبیدن ها و تولد نوزادها هم خوانده می شده که امروزه تنها نقشی از آن در ذهن جامعه ی ایرانی برجا مانده است. جالب است که بدانید در عصر قاجاریه بسیاری از استادان موسیقی آوازی، از مشهورترین موذنان زمان خود بوده اند، مانند:

سید حسین عندلیب اصفهانی که در مسجد سپهسالار(مطهری کنونی) موذن بوده است.

حاج موذن تفرشی پدر حسین قلی خان نکیسا که در عهد محمد علی شاه، موذن مشهوری بوده است.

جناب دماوندی که موذن صدراعظم مظفرالدین شاه بوده و صفحه ای هم از او باقی است.

سید عبدالرحیم اصفهانی که استاد جناب دماوندی بوده و در اصفهان می زیسته است.

قربان خان قزوینی معروف به شاهی که موذن مشهوری نیز به شمار می آمده است.

استاد شادروان تاج اصفهانی نیز اذان بسیار زیبایی را اجرا کرده که گویا به دلیل اشتباه در یک اعراب، غیر قابل پخش است.

مساله ی اذان و موذنی به حدی در بین ایرانیان و شیعیان دارای اهمیت است که برای آن قوانین و مقررات ویژه ای نیز در طول تاریخ وضع شده است.

ای خدا کن روزی اهل ولا        اجر یک تکبیـر شاه کربلا

گفتنی است که در نگارش مقاله ی حاضر از برخی منابع معتبر از جمله از کتاب در حال تدوین «اذان در فرهنگ مردم ایران» آقای هوشنگ جاوید استفاده شده است.

نوشته: امیر دیوانی، منبع: http://www.artqazvin.ir/

آشنایی با علی دایی اسطوره ی فوتبال ایران

ali daei 

علی دایی متولد ۱ فروردین سال ۱۳۴۸، بازیکن و سرمربی سابق تیم ملی ایران و از مشهورترین بازیکنان تاریخ تیم ملی فوتبال ایران است. علی دایی تا پایان جام جهانی ۲۰۰۶ بازیکن اصلی و کاپیتان تیم ملی ایران بود. دایی ۱۰۹ گل ملی در کارنامه ی خود دارد و با فاصله ی زیادی بهترین گلزن بازی‌های ملی در تاریخ فوتبال جهان است. در سال ۲۰۰۷ میلادی، فدراسیون آمار و ارقام فوتبال(متعلق به فیفا)، علی دائی را در رده ۲۶مین بازیکن برتر تاریخ فوتبال جهان معرفی کرد که در این فهرست وی به عنوان تنها بازیکن آسیایی در میان برترین‌های تاریخ فوتبال مشاهده می‌شود.

دایی سابقه ی بازی در تیم‌های آلمانی همچون بایرن مونیخ را دارد و به همراه این تیم به نایب قهرمانی جام باشگاه‌های اروپا دست یافته است. او قبل از سرمربیگری تیم ملی فوتبال ایران در باشگاه سایپا به عنوان سرمربی، فعالیت می‌کرد.

سابقه ی فوتبال:

1- باشگاهی:

دایی، فوتبال را از باشگاه‌های کوچک شهر اردبیل همچون استقلال اردبیل و شهرداری اردبیل آغاز کرد. اوپس از قبولی در دانشگاه صنعتی شریف و اقامت در تهران به تیم تاکسیرانی تهران پیوست. او سپس به بانک تجارت پیوست و در این تیم بود که او مورد توجه بیشتری قرار گرفت و برای اولین بار به تیم ملی دعوت شد.

دایی بعدها به پرسپولیس تهران و سپس السد قطر پیوست و از این این تیم راهی اروپا شد و همراه با کریم باقری به آرمینیا بیله‌فلد باشگاه آلمانی پیوست. مقصد بعدی او بایرن مونیخ آلمان بود. فرانس بکن‌بائر رییس باشگاه بایرن مونیخ علی دائی را برای این باشگاه انتخاب کرد و وی را مهاجمی در سطح جهانی قلمداد کرد. حضور دایی در بایرن مونیخ آلمان نقطه‌ اوج فوتبال او بود، زیرا پیش از آن حضور بازیکنی ایرانی در یک باشگاه معتبر نظیر بایرن مونیخ سابقه نداشت. دایی به همراه بایرن مونیخ تا فینال جام باشگاه‌های اروپا رفت و در نهایت مدال نقره ی آن بازی‌ها را به دست آورد. گرچه دایی در بازی فینال به میدان نیامد.

او سپس به هرتا برلین آلمان پیوست و با پوشیدن پیراهن ۹ از اصلی‌ترین بازیکنان این تیم بود. دایی با هرتا برلین هم در جام باشگاه‌های اروپا بازی کرد و دو بار دروازه ی چلسی و یک بار دروازه ی آث میلان را گشود. حضور موفق علی دائی در باشگاه‌های اروپایی راه را برای بسیاری از بازیکنان آسیایی از جمله هیده توشی ناکاتا و مهدی مهدوی کیا گشود.

علی دایی با باشگاه سایپا به عنوان بازیکن و سرمربی تیم سایپا فعالیت خود را آغاز کرد. این تیم توانست در خرداد ماه ۸۶ قهرمانی ششمین لیگ برتر را به دست آورد. او همزمان با قهرمانی سایپا در روز ۲۸ می‌۲۰۰۷(۷ خرداد ۱۳۸۶) بازدن گل قهرمانی سایپا که آخرین گل آقای گل جهان بود از بازی فوتبال برای همیشه خداحافظی کرد.

2- ملی:

علی دایی در سال‌های اخیر همواره بازیکن اصلی ایران و کاپیتان این تیم بوده است. او بیشترین بازی ملی و بیشترین گل زده ی تاریخ تیم ملی را دارد(گل‌های زده ی او در میان تمام تیم‌های جهان نیز اول است).

او در جام ملت‌های آسیا ۱۹۹۶ امارات به همراه باقری و عزیزی از بهترین ستارگان ایران بود. او در بازی معروف ایران و استرالیا در بازی پلی اف مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه پاس گل دوم ایران را برای خداداد عزیزی ارسال کرد و این گل باعث راهیابی ایران به جام جهانی شد.

او به همراه ایران در دو جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه و ۲۰۰۶ آلمان به میدان آمد. پاس دایی بود که زمینه‌گذار گل مهدوی‌کیا به آمریکا در جام جهانی 98 شد.

از نقاط اوج دوران ورزشی دایی را می‌توان روز ۱۴ نوامبر ۲۰۰۴ دانست. او در این روز و در مسابقات مقدماتی راهیابی به جام جهانی ۴ بار دروازه ی لائوس را گشود تا نام خود را به عنوان اولین فوتبالیست تاریخ جهان که ۱۰۰ گل در بازی‌های ملی به ثمر رسانده ثبت کند. علی دایی در لیگ برتر ایران در سال ۱۳۸۶ به عنوان سرمربی و بازیکن توانست تیم سایپا را به قهرمانی برساند و توانایی‌های خود را به رخ منتقدان بکشد و بر افتخارات خود بیافزاید.

علی دایی در دوم مارس ۲۰۰۸ به عنوان سرمربی تیم ملی ایران منصوب شد و در بازی های مقدماتی جام جهانی 2010 آفریقای جنوبی علیرغم شایستگی تیم در اولین باخت تیم ملی توسط فدراسیون فوتبال از کار برکنار گردید. علی دایی پس از چندین ماه دوری از فوتبال بازگشت امیدوار کننده ای داشت و به عنوان مربی تیم پرسپولیس تهران توانست قهرمانی جام حذفی را به دست آورد.

دایی امیدوار است با تیم پرسپولیس در دور جدید لیگ قهرمانی کشور موفقیت های بیشتری را کسب کند.

3- تیم‌های باشگاهی:

استقلال اردبیل، تاکسی‌رانی تهران، بانک تجارت، پرسپولیس(ایران)

السد (قطر)

آرمینیا بیله‌فلد آلمان

بایرن مونیخ آلمان

هرتابرلین آلمان

الشباب امارات

پرسپولیس تهران

صبا باطری تهران

سایپا کرج

بهترین گلزن در بازی‌های بین‌المللی:

وی یکی از بهترین گلزنان تاریخ فوتبال و نفر اول در لیست گلزنان بین‌المللی است. او هم‌چنین بهترین گلزن در تاریخ بازی‌های آسیایی است. در دور مقدماتی جام جهانی سال ۱۹۹۸ هم، او با به ثمر رساندن ۳۸ گل در ۵۶ بازی در رتبه ی اول قرار داشت.

در سال ۱۹۹۶ با به ثمر رساندن ۲۰ گل، دایی به عنوان بهترین گلزن در بازی‌های بین‌المللی توسط فدراسیون تاریخ و آمار فوتبال(iffhs) معرفی گردید.

در ضمن دایی اولین گلزن آسیایی جام باشگاههای اروپا است از جمله گل های بیاد ماندنی او دو گل به چلسی و تک گل او به میلان آ ث در لیگ قهرمانان اروپا که باعث صعود تیم هرتابرلین به مرحله بعد لیگ قهرمانان شد.

زندگی شخصی:

علی دایی در اردبیل متولد شد. او بعدها به دانشگاه صنعتی شریف راه یافت و لیسانس خود را در رشته ی متالورژی دریافت کرد. همچنین وی به تازگی ازدواج کرده‌ و اکنون ساکن محله شهرک غرب در تهران است.

علی دائی علاوه بر فوتبال، در تجارت نیز مردی موفق بوده است و گرداننده چندین شرکت بزرگ و چند فروشگاه است. دائی هیچ گاه از خرج کردن ثروت خود در راه کمک به افراد بی بضاعت و امور خیریه دریغ نورزیده است. این فوتبالیست برجسته ایرانی طی سال های اوج فوتبال خود بارها در مسابقات فوتبال با نیات خیرخواهانه به میدان رفته است، از جمله در دیدار ستارگان فوتبال جهان و تیم منتخب بوسنی با همراهی روبرتو باجو و دیگر ستاره‌های افسانه‌ای فوتبال. او همچنین با سازمان یونیسف همکاری داشته است.

عضویت در فیفا:

علی دائی توانست برای اولین بار یک بازیکن ایرانی باشد که عضو کمیته بین المللی فوتبال فیفا گردد و فوتبال ایران را در عرصه بین المللی مطرح کند.

وظایف دانش آموزان عزیز عمره گذار در مدینه ی منوره و مکه ی مکرمه

عمره ی دانش آموزی 

1- حضور به موقع در جلسات آموزشی و ویژه برنامه های اعلامی از سوی کاروان و مدیریت هتل.

2- شرکت در برنامه های فرهنگی کاروان و مطالعه ی بروشور و ویژه نامه های تحویلی.

3- توجه به تذکرات مربیان و عوامل کاروان.

4- توجه و رعایت حال دیگران در سفر.

5- عدم بحث و جدل با ماموران کشور مقصد.

6- در نظر داشتن شماره اتوبوس اعلامی و حضور به موقع در اتوبوس.

7- عدم جابجایی خودسرانه ی شماره های اتاق و اتوبوس.

8- چنانچه پس از سوار شدن در هواپیما یا اتوبوس شرایط طبیعی بدنتان تغییر می یابد، توصیه می گردد با شکم پر سوار نشوید، و در صورت امکان قبل از حرکت یک قرص(ضد تهوع) با کمی آب میل نمایید.

9- عدم سر وصدا در هنگام ورود و خروج به هتل و اماکن زیارتی.

10- خاموشی برق در ساعت مقرر و استراحت جهت حضور موثر در نماز صبح حرمین شرفین.

11- مراقبت از ساک، لباس، پول، تلفن همراه، گذرنامه و....

12- عدم خروج از هتل بدون هماهنگی عوامل اجرایی و مربیان کاروان.

13- در استفاده و یا عدم استفاده از کولر رعایت حال دیگران را بنمائید.

14- در نظافت اتاق کوشا باشید.

15- به خاطر سرگردان نماندن هم اطاقی ها موقع خروج از هتل پس از قطع برق و خاموش نمودن کولر کلید اطاق را با خود نبرید و به دفتر استقبال هتل بسپارید.

16- غذایی در اتاق نگه ندارید زیرا خرده های غذا موجب تجمع حشرات مثل سوسک و مورچه و باعث آزار خود شما خواهد شد.

17- نظافت دستشویی ها را رعایت کنید.

18- ظرفیت استفاده از آُسانسورها را رعایت کنید تا منجر به سقوط نشود، همچنین از استفاده ی بی مورد از آسانسور جداً خودداری نمائید.

19- از نشستن و ایستادن جلوی درب هتل بخصوص در اوقات نماز جداً خودداری نمایند.

20- همراه داشتن کارت شناسایی در طول ایام سفر.

21- توجه به توصیه های پزشکی.

22- درصورت داشتن حساسیت غذایی و یا مصرف دارویی خاص، مراتب به اطلاع مربی رسد رسانده شود.

23- در صورت بروز سانحه، سریعا مدیر راهنمای خود و یا پزشکان رابط مرکز پزشکی حج را در جریان انتقال مصدوم به بیمارستان سعودی قرار دهید.

24- در رابطه با مسائل حقوقی در حوادث رانندگی و دادن رضایتنامه بدون حضور نماینده ستاد عمره بحث و مذاکره نکنید.

25- مطب های روزانه و درمانگاه های شبانه روزی مرکز پزشکی حج در داخل تعدادی از هتل ها، با تمام امکانات خود آماده ارائه خدمات به شما عزیزان می باشد.

26- خودداری از اقامه ی نماز در کنار قبرستان بقیع.

27- پرهیز از خواندن نماز فرادی در هنگام جماعت.

28- همراه نداشتن لوازم، اثاثیه، دوربین و... در هنگام ورود به حرمین.

29- پرهیز از عکسبرداری و تصویربرداری در اماکن ممنوعه.

30- خودداری از قرار دادن قرآن در روی زمین.

31- ذکر صلوات را به آرامی بیان نمائید.

32- سعی گردد نمازهای یومیه به صورت جماعت و با اتصال کامل صفوف درحرم ها خوانده شودو

33- در هنگام نماز از حرکت در مقابل صف نمازگزاران جداً خودداری فرمایید.

34- در مساجد و حرم ها سکوت را رعایت نموده و نماز، زیارتنامه و دعا و قرآن کاملاً آهسته خوانده شود.

35- در هیچکدام از حرم های مطهر از مهر، کاغذ،... استفاده نکنید. بر روی سنگ های مرمر نیز می توان سجده کرد.

36- به هیچ عنوان به بوسیدن و دست کشیدن حرم نبوی مبادرت ننمایید.

37- از خواندن نماز در داخل و کنار دیوار بقیع و بر داشتن خاک، سنگ، یا گندم به عنوان تبرک که موجب وهن شیعه می شود جداً خودداری کنید.

38- نوشتن دفترچه ی خاطرات و تحویل آن در آخر سفر به مربیان کاروان.

39- خلاصه گویی در تماس با ایران.

40- خودداری از دریافت، بسته، کتب، و CD های تحویلی توسط افراد مشکوک.

41- از اقدام به چاپ عکس در کشور عربستان جداً خودداری شود.

42- از رفت و آمد در خیابان ها در ساعات پایانی شب جداً اجتناب گردد.

43- درصورت خرید سیم کارت عربی، تعویض سیم کارت را خودتان انجام دهید.

44- در زمان شستشوی حرم و هنگام پایین رفتن از پله های مسجدالحرام، مواظب لغزندگی و لیز خوردن باشید.

45- هنگام عبور از عرض خیابان نهایت دقت را به عمل آورید.

46- وقتی از پله های برقی استفاده می کنید پا را بر روی درزهای پله ها نگذارید و مواظب چادر یا لباس خود باشید.

47- تأکید در رعایت نظم در طول سفر خصوصاً به هنگام سوار و پیاده شدن از هواپیما و اتوبوس، جابجایی در اطاق های محل اسکان.

48- توجه نمائید به هنگام خارج شدن از هواپیما یا اتوبوس، اشیاء و وسائل تان خصوصاً گذرنامه و بلیط جا نمانده و با اطمینان از تخلیه کامل ملزومات وسیله نقلیه را ترک نمائید.

49- همراه داشتن اقلام و اشیایی از قبیل سلاح گرم و سرد، مواد و لوازم آتش زا و سریع الاشتعال، انواع اسپری مانند حشره کش، ادکلن و همچنین وسایل برقی به داخل هواپیما ممنوع می باشد.

50- حمل وسائل برنده از قبیل کارد، قیچی بزرگ و اشیایی که بازرسی آنها مشکل است نظیر کنسرو و جعبه های دربسته، در داخل ساک دستی و جیب افراد ممنوع می باشد. در صورت نیاز به وسایل مذکور، آنها را در ساک های بزرگی که تحویل قسمت بار هواپیمایی می گردد، بگذارید.

51- جهت سهولت در بازرسی چمدان ها و ساک ها، در فرودگاه ایران و عربستان از قفل نمودن آنها خودداری شود.

52- حسن خلق، خوش رفتاری با همسفران، سازگاری، رازداری، کمک و مساعدت به دوستان که از آداب حسنه سفر است را مجداً توصیه می نمائیم.

53- چون ساعات برنامه های سفر پس از ورود به عربستان، با ساعت آنجا تنظیم گشته می توانید ساعت خود را به وقت عربستان تنظیم نمائید.

54- پس از ورود به فرودگاه با حفظ نظم در صف های مربوطه ایستاده و پس از گذشتن از قسمت کامپیوتر دقت شود حتماً‌ گذرنامه ها مهر ورود به کشور عربستان را خورده باشد.

55- پس از ورود به سالن کنترل نسبت به جمع آوری ساک های خود اقدام نموده و پس از کنترل گمرک فرودگاه در سالن انتظار تا زمان اعلام جهت سوار شدن به اتوبوس ها استراحت نمائید.

56- مشکلات و سئوالات خود را با مدیریت کاروان حل و فصل نمائید نه با مسئولین ملیت های دیگر در هتل.

57- در حفظ اموال خود بکوشید و کیف و ساعت و دیگر اشیاء خویش را در دستشوئی ها و جاهای دیگر جا نگذارید. ضمناً به طور حتم پول و سایر اشیاء قیمتی که نمی خواهید در نزدتان باشد به صندوق های امانات هتل سپرده و موقع لزوم تحویل بگیرید، چون خدای نکرده این قبیل وسایل، چنانچه مفقود گردد اثبات کردن و پیدا کردن آن مشکل بوده و به علاوه اوقات صاحب وجه یا جنس و همین طور مسئولین مربوطه بی نتیجه مصروف خواهد شد.

58- از خواهران محترمه خاضعانه می خواهیم تا ضمن حفظ شخصیت یک زن مسلمان ایرانی از پوشش کامل حجاب اسلامی(چادر) استفاده نموده و بالاخص در موقع خرید، وقار، متانت و رفتار توأم با حجب و حیا و عفت یک زن مسلمان را بروز دهند.

59- خرید سوغات در حد معمول و توان‌،‌ امری مستحب است اما خرید بسیاری از کالاها در عربستان مقرون به صرفه نمی باشد.

60- ساعات حرکت را بر اساس آگهی مربوطه، به دقت به خاطر سپرده، با نظم خاصی رأس ساعت مقرر حضور به هم رسانید.

61- حتی المقدور دسته جمعی و با یکدیگر خرید فرمائید.

62- از چانه زدن هائی که اسباب تحقیر است جداً پرهیز نمائید، به خصوص با فروشنده های فقیری که در حاشیه خیابان مشغول دست فروشی هستند که خود این امر خلاف شئون ایرانیان عزیز است.

63- دقت شود برنامه خرید عزیزان حتماً مقارن با اوقات نماز نباشد.

64- ساعات جلسات آموزشی و توجیهی کاروان در مدینه منوره و مکه معظمه در هتل محل اقامت اعلام خواهد شد. حضور در جلسات و استفاده از مطالب مطروحه مورد تأکید است.

65- همراه داشتن ماسک های طبی برای استفاده و پیشگیری از ابتلا به سرما خوردگی ویروسی توصیه می گردد.

66- پانزده روز قبل از سفر حتما واکسن مننژیت و واکسن آنفولانزا را در درمانگاه های معرفی شده تزریق نمایید و کارت آن را همراه داشته باشید.

67- آب های لوله کشی داخل هتل قابل نوشیدن نیست لذا فقط از بطری های آب معدنی برای آشامیدن استفاده کنید.

68- رعایت مراجعه جهت صرف غذا در ساعات اعلام شده از سوی کاروان الزامیست. بدیهی است بعد از ساعت اعلام شده توزیع غذا امکان ندارد.

69- مسافرانی که رژیم غذایی بی نمک ندارند همراه با غذای روزانه خود مقدار بیشتری نمک استفاده نمایند.

70- تا حد امکان به میزان زیادی از مایعات مانند چای و آب استفاده نمایید لکن از نوشیدن آب خیلی سرد پرهیز نمایید.

71- در هنگام بازگشت اشیا ممنوعه از قبیل چاقو، قیچی، تفنگ اسباب بازی، آتاری، میکرو، سگا، اسباب بازی کنترل دار و باطری دار، کارد، چنگال و دیگر وسایل تیز و برنده را حتماً داخل بارهای تحویلی قرار دهید و از همراه داشتن در داخل هواپیما خودداری کنید.

72- کد مکالمه از مدینه و مکه با اردبیل(0098451) می باشد و بلافاصله بعد از کد شماره مورد نظر را بگیرید.

73- کد مکالمه از ایران به مدینه(009664) و به مکه(009662) می باشد و بلافاصله بعد از کد شماره تلفن هتل را خواهند گرفت.

74- استفاده از تلفن همراه پس از مراجعه به دفاتر مشترکین تلفن همراه در شهر تهران(15 روز قبل از عزیمت) در عربستان سعودی امکان پذیر می باشد.

75- از همراه داشتن مدارک شناسایی(شناسنامه، گواهی نامه، دست چک و…) و زیور آلات، جداً خودداری کنید.

76- اغلب خیابان های مکه و مدینه به صورت بزرگراه است در نتیجه در موقع تردد از خیابان های عربستان احتیاط کامل را داشته باشید و حتما از محل های خط کشی شده عبور نمایید.

77- مبلغ خرد کردن هر 100 دلار در صرافی های سعودی 373-375 ریال سعودی است، تبدیل ریال ایرانی به ریال سعودی به ضرر شما خواهد بود.

78- زندگی در سفر یک زندگی جمعی است پس فشارهای روحی را به حداقل برسانید.

منبع: ویژه نامه ی زمزم ستاد عمره ی دانش آموزی استان اردبیل

آنچه یک زائر باید بداند

عمره ی دانش آموزی 

تقوا:

زائر بیت الله الحرام، پیش از سفر، همچون هر مسافر دیگری، توشه می اندوزد. این توشه باید متناسب با طول سفر، چگونگی آن و مقصد باشد. توشه راه مکّه، خوراک و پوشاک است ولی برای زیارت دوست، این کافی نیست. زائر کعبه دوست، به سفر معنوی می رود و در آستانه چنین سفری باید خود را از درون بپالاید. آلودگی دل را بزداید و روحش را تطهیر کند؛ خود را با فضیلت های اخلاقی زینت دهد و به مقدّس ترین مکان ها و مبارک ترین بقعه ها، تقوا را ارمغان ببرد که صاحب خانه، در قرآن، آن را بهترین توشه خوانده است. تقوا سفارش همیشگی قرآن است؛ امّا یادکرد مکرّر آن در آیات مربوط به حج (آیه های 189، 196، 197، 203 از سوره بقره و آیه دوّم سوره مائده)، این نکته را تأکیــد می کند که زائر باید از آغازین لحظه های تصمیم و نیّت، تا بازگشت به خانه، خود را از شیطان حفظ کند و در آشکار و نهان و دل و زبان، پرهیزکارانه، گام به سوی مقصد نهد.

افزون بر آیات، روایات نیز به رعایت تقوا سفارش کرده اند و آن را به عنوان نشانه قبولی حج و به دست آوردن آثار و ثمرات گرانبهایش، ذکر کرده اند. پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)می فرماید:«نشانه ی قبول حج این است که انسان گناهانی را که مرتکب می شد ترک کند». در حدیثی دیگر از پیامبر(صلی الله علیه وآله) این بیان، تفصیل داده شده است: نشانه ی قبول حج، بازگشت از گناهان گذشته است و اگر از حج بازگشت، امّا بر گذشته اش چون زنا و خیانت و نافرمانی، اصرار ورزید، حجّش مردود است. از این مهمتر، بی تقوایی و گناه، توفیق حج گزاردن را سلب می کند و انسان را از همه آثار دنیوی و اخروی این عبادت بزرگ محروم می سازد. به عبارت دیگر، حرمان از پذیرفته شدن در مهمانی خداوند رحمان، اثر بی تقوایی و معصیت است و این معنا نیز از روایات، استفاده می گردد. برقی، عالم بزرگ شیعی قرن سوم در کتاب حدیثی و بسیار زیبای خود به نام«المحاسن» از امام صادق(علیه السلام) نقل می کند: «کسی که برای حج آماده شد و محروم ماند، به سبب گناهش محروم شده است».

اخلاص:

گفته شد که حج، یک عبادت است و روشن است که عبادت حقیقی بدون اخلاص، محقّق نمی گردد. حج وقتی حقیقت پیدا می کند که زائر، هیچ چیز به جز صاحبِ خانه را در نظر نیاورد و وسوسه های شیطانی را از دل براند. زائری که به قصد نمایش و تظاهر و خودنمایی، روانه حج گردد، از عملش هیچ بهره ای نمی برد و چون بقیه ریاکاران، پاداش خویش را باید از غیر خدا بطلبد؛ از همان مردمی که به قصد مدح و ثنای آنان، حج گزارده است. امام صادق(علیه السلام)می فرماید: حج، دوگونه است: حجّی برای خدا و حجّی برای مردم. هر کس برای خدا حج گزارد، ثوابش بهشت و بر عهده خداست و هر کس برای مردم حج گزارد، پاداش آن را در روز قیامت از مردم بطلبد. اثر دیگر حج که طهارت روحی و پاک شدن از گناهان و آلودگی هاست نیز در گرو رعایت اخلاص است. احادیث بسیاری، هم از راویان شیعی و هم از اهل سنّت، بر این مطلب دلالت دارند. این دسته روایات، حج را به آب که پلیدی را می شوید و یا آتش که ناخالصی ها را می سوزاند، تشبیه کرده اند و زائر را پس از حج، مانند کودکی می دانند که پاک و بی گناه، تازه متولد شده است. در روایتی از امام صادق(علیه السلام) که در همین دسته روایات جای می گیرد، اساساً موضوع غفران و آمرزش خداوند، حج گزار مخلص است: «من حجّ یرید به الله، ولایرید به ریاءً و لاسمعه، غفرالله له الـبـتـه... هر کس به خاطر خدا حج بگزارد و نه ریا و تظاهر، خداوند حتماً او را می آمرزد». همانگونه که از متن حدیث بر می آید، حاجیان غیرمخلص، از دایره این رحمت الهی بیرون اند و از حج، جز رنج و تعب و هدردادن عمر و سرمایه، بهره ای ندارند.

حج کامل، اخلاص بیشتر می طلبد. حج به معنی قصد است؛ نمی توان به قصد تجارت رفت و آن را حجّ خانه دوست و کعبه مقصود خواند. نمی توان به قصد تفریح و تفرّج رفت و زائر بیت الله شد و نمی توان سیاحت کرد و آن را زیارت دانست. این گونه حج که مخلوطی از قصد خدا و غیر خداست نیز حجّ ابراهیمی و محمّدی نیست. این حجّ جاهلیتِ دوباره در آخر زمان است که حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) بدان اشاره کرده است: «یأتی علی الناس زمان یکون فیه حجّ الملوک نزهه، و حجّ الأغنیاء تجاره، و حجّ المساکین مسأله... زمانی می آید که حجّ پادشاهان برای تفریح است و حجّ ثروتمندان برای تجارت و حجّ فقیران برای گدایی». این مضمون را راویان اهل سنّت نیز نقل کرده اند که فرازی بیشتر دارد ودر آن به حجّ قاریان قرآن اشاره می کند و حجّ آنان را نیز برای ریا و سمعه و خودنمایی می داند.

پاک کردن دارایی:

پس از تطهیر روح و خالص نمودن نیّت، در مرحله عمل نیز باید این خلوص و پاکی جلوه کند. روشن است که اگر بخواهیم حجْ ما را پاک کند و از آلودگی های درون بپالاید، باید خود پاک باشد. نمی توان با آب آلوده، آلودگی را زدود. نمی توان با مال به چنگ آورده از دزدی و با خیانت و رشوه و اختلاس و گران فروشی و کم فروشی و اجحاف، حج گزارد و انتظار پاک شدن از گناهان را داشت. نمی توان با مال حرام به حج رفت و انتظار پذیرش آن را داشت. نمی توان در لباس غصبی، لبّیک گفت و جواب را به انتظار نشست. امام صادق(علیه السلام) می فرماید: اگر کسی مالی از راه غیر حلال به دست آورد، سپس حج بگزارد و لبّیک بگوید، ندا می رسد: نه لبیک و نه سعدیک(که کنایه از جواب ردّ است).

این بدان معناست که چنین زائری از همان مرحله نخست مناسک و حتی پیش از آن، در درگاه الهی پذیرفته نیست و مصرف دارایی هایش در حج، چیزی جز افزایش بدهی به صاحبان اصلی اموال را در پی ندارد. نکته قابل توجه اینجاست که کم یا زیاد بودن آلودگی مال به حرام، در این عدم پذیرش، تفاوتی ندارد و حتی کم ارزشترین مال حرام در اسباب و تجهیزات حج و بار و بنه زائر، موجب مردود شدن حج می گردد. در تأکید همین نکته و زدودن چنین توهّمی، حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) شیء بسیار کم قیمتی را نمونه می آورد و می فرماید:«من تجهّز و فی جهازه عَلَم حرام لم یقبل الله منه الحجّ... هرکس بار سفر حج ببندد و تکّه پرچمی حرام در وسایلش باشد، خداوند حجّش را نمی پذیرد». از باور و اعتقاد به این نکته است که هر ساله به هنگام حج، شاهد مراسم زیبای «طلب حلّیّت» کسانی هستیم که عازم زیارت کعبه مقصودند. اینان با جدّیت و کوشش فراوان در پی ادای بدهی و پرداخت دیگر حقوق مالی خود به هر سو روان می شوند و با تأسّی به اهل بیت عصمت و طهارت، هزینه حج را از هر آلودگی پاک می سازند و این سنّت دیرینه و به جا مانده از ائمه معصومین(علیهم السلام) و پیشینیان صالح را زنده نگاه می دارند. بجاست این فرموده امام کاظم(علیه السلام) را بیاوریم که «إنّا أهل بیت، حجّ مرورتنا و مهور نسائنا و اکفاننا من طهر أموالنا... ما خاندانی هستیم که هزینه حج گزاردنمان و مهریه زنانمان و کفن مردگانمان را از پاکترین دارایی مان می پردازیم».

آگاه کردن دوستان:

اکنون زائر در آستانه سفر است. او عزم را جزم، نیّت را خالص و روح و جسم خود را تطهیر کرده است. تمام حقوق واجب را ادا کرده است و نیکوست که حقّی مستحب را نیز ادا کند و با آگاه کردن برادران دینی اش، علقه ها و علاقه ها را تحکیم بخشد و محبّت را در روابط اجتماعی تزریق کند. در حدیثی که راوی اش امام صادق(ع) و گوینده اش حضرت رسول اکرم(ص) می باشد این تکلیف اخلاقی بر عهده هر مسلمانی که قصد سفر دارد، گذاشته شده است:«حقّ علی المسلم إذا أراد سفراً أن یُعلم إخوانه، و حقّ علی إخوانه إذا قدم أن یأتوه... بر گردن هر مسلمان است که هنگام سفر، برادرانش را آگاه کند و سزاوار است که آنها هم به هنگام بازگشت او به دیدارش بیایند». این دستور زیبای اخلاقی که رابطه ای دوسویه را ایجاد می کند، اثراتی سودمند نیز برای خانواده و بستگان و بازماندگان زائر دارد؛ زیرا دستور اخلاقی دیگری، این را تکمیل می کند و سوی دیگر رابطه را استوار می سازد. امام زین العابدین(ع) به برادران دینی و مؤمن زائر می فرماید: «من خلف حاجّاً فی أهله وماله، کان له کأجره، حتی کأنّه یستلم الأحجار... هر کس جای خالی حج گزار را در خانواده و دارایی اش پر کند، اجری مانند او دارد، تا آنجا که گویی کعبه را لمس می کند».

گشاده دستی:

جود و سخاوت، از صفات مورد علاقه خداوند است و بدان سفارش کرده است. در موقعیت های خاصی، این سفارش تأکید شده است که از آن جمله سیر و سفر است. زیاد برداشتن توشه نیکو و بذل و بخشش آن به همسفران، از مروّت و شرف و جوانمردی شمرده شده است. حج، علاوه بر اینکه خود یک سفر است و مشمول این قانون و دستور کلی اخلاقی قرار می گیرد، ویژگی دیگری نیز دارد که سبب تأکید بر گشاده دستی در طول سفر و اعمال آن است. هزینه حج، بیش از صدقه و بیش از قرض و هر کار نیک دیگری، پاداش دارد و اجر اخرویِ آن را تا دو میلیون برابر کارهای دیگر ذکر کرده اند. این ثواب زیاد، محرّک بسیار خوبی برای انفاق و جود و سخاوت در حج است. امامان شیعه، علاوه بر توصیه و سفارش زبانی، خود بدان عمل می کرده اند و با حمل بهترین توشه ها و بذل و بخشش از آن، به دیگر حاجیان و پیروان خود درس می داده اند و آنان را به این کار نیک می خوانده اند.

دوری از تکبّر:

با نگاهی کوتاه به روایات می توان دریافت که یکی از حکمت های تشریع حج، بیرون راندن تکبّر از دل هاست. این معنا را از شکل کلّی مراسم نیز می توان فهمید. حضرت علی(ع)می فرماید: خداوند، با سختی های رنگارنگ، بندگان خود را به بندگی وا می دارد و آنها را با ناخوشی های گوناگون می آزماید تا خودپسندی و کبر را از دل هایشان بیرون کند و فروتنی را در جان هایشان جای دهدو و در همین معنا حضرت رضا(ع)می فرماید:«یکی از علّت های حج، نزدیکی به خداوند از راه عبادت و خضوع و تهیدستی و کوچکی است». برای همسویی با این حکمت و جهت نیل به این هدف، روایات، حاجیان را ترغیب به دوری از کبر و زدودن غرور و فخر از دل ها می کند و با طرح ثمره مهم حج (آمرزش گناهان)، آن را مشروط به دوری از کبر و اظهار تواضع می کند. امام باقر(ع)می فرماید:«هر کس قصد این خانه کند، به عمره یا حج، و از کبر دوری کند، باز می گردد در حالی که گناهی ندارد، همچون روزی که مادرش او را زاده است».

این سفارش از هنگام قصد و عزم حج شروع می شود و در اوّلین قدم ورود به مکّه و محلّ حج، تکرار می شود. در آداب ورود به مکّه، توصیه شده است که بدوت تکبّر و تجبّر و فخرفروشی و در کمال تواضع و آرامش وارد حرم ابراهیمی شوید. این سفارش را امام صادق(ع)، هم به معاویه بن عمار و هم به اسحاق بن عمّار، فرموده اند و اثر چنین ورود متواضعانه ای را غفران و آمرزش خداوند دانسته اند. ابان بن تغلب که از بزرگترین راویان فهیم و فقیه است، نمونه عملی و عینی این تواضع را گزارش کرده است. این گزارش، چگونگی بروز تواضع و اظهار این حالت درونی را در عمل خارجی، به تصویر کشیده و یگانگی دل وزبان ودرون وبرون را ترسیم کرده است. ابان که توفیق همراهی امام صادق(ع) رااز مدینه تا مکّه داشته است، می گوید که وقتی امام صادق(ع) به حرم رسید، از مرکب پیاده شد، غسل کرد، کفش هایش را به دست گرفت و پابرهنه داخل حرم شد. من نیز چنین کردم. حضرت فرمود:«ای ابان، هر کس از روی تواضع چنان کند که دیدی من کردم، خداوند صدهزار کار زشتش را محو کند و صد هزار کار نیک برایش بنویسد و صد هزار درجه به او بدهد و صدهزار حاجتش را روا کند». ابراز و اظهار تواضع از راه هایی دیگر نیز نقل شده است و امام صادق(ع) به پیروان خود آنها را تعلیم داده است. ایشان می فرماید: وقتی وارد مکّه شدید، لباس های کهنه تان را بپوشید که هیچ کس بدون تکبّری در دل به مکّه فرو نیامد، مگر اینکه آمرزیده شد. در حدیث دیگری از این گونه، شخصی ستوده شده است که با وجود امکان استفاده از لباس نو و زیور و زینت، به خاطر تواضع در مقابل خداوند، از لباس کهنه استفاده می کند. هم در آن و هم در اینجا، تمیزی و نظافت و زیبایی نکوهش نشده و مورد نهی قرار نگرفته است؛ بلکه خودنمایی و فخرفروشی و تجمّل ممنوع شده است که این منع، همسو با دیگر اعمال حج، بویژه احرام است که از آداب واجب ورود به مکّه می باشد.

حسن خُلق:

شیوه حجّ کاروانی و دسته جمعی، حاجیان را علاوه بر مراسم و فرائض حج، در منزل و خورد و خوراک نیز به هم پیوند می دهد. از سوی دیگر، سختی اعمال، و شرایط ویژه آب و هوای حجاز، زمینه را برای درگیری ها و برخوردهای احتمالی کوچک و بزرگ آماده می سازد. گاه زائران و دیگر همراهان، عادت هایی دارند که برای بعضی دیگر پسندیده نیست و گاه کمبود امکانات و تنگی مکان در مِنا و مشعر و یا غربت و سرگشتگی و دوری از خانه و خانواده، چنان روح را می آزارد که احتمال طغیان آن می رود و آنگاه، غضب و ناراحتی، زمام امور را از کف عقل می رباید و در این هنگام باید منتظر حادثه بود که گاه کفّاره و عقوبت هایی را هم برای زائر در پی دارد. از این رو، رعایت آداب معاشرت و خوشرویی و خوش اخلاقی، از لازمترین کارها محسوب می شود. امامان معصوم(علیهم السلام) برای گام به گام این سفر روحانی، دستورات و توصیه هایی بیان کرده اند تا زائر را از این دام شیطانی(ترشرویی و بداخلاقی) برهانند و حجّ او را بی فساد و خلل، مقبول و مأجور گردانند. در ابتدای خروج از خانه، دعای خروج بخواند و بگوید:«اللهم إنّی أسألک فی سفری هذا السرور والعمل بما یرضیک عنّی: خداوندا من از تو در این سفرم، سرور و انبساط خاطر و عمل به رضای تو را می طلبم». و برای هنگام پیمودن مسیر حج، فرموده اند: «ما یعبأ مَن یَؤمُّ هذا البیت إذا لم یکن فیه ثلاث خصال: خُلق یُخالق به من صحبه، أو حلم یملک به من غضبه، أو ورع یحجزه عن محارم الله... به زائری که سه خصلت در او نباشد، توجّه نمی شود؛ حسن صحبت و نیکویی معاشرت با همراهان، بردباری وخودداری به هنگام غضب و خشم، و پرهیز از محرّمات خداوند». این حدیث که مشابه آن در آداب سفر، زیاد نقل شده است، حج گزار بداخلاق و تندخو را دور از عنایت خداوند بر می شمارد و او را بی بهره از حج معرّفی می کند. چنین کسی، گویا آمده و دیده و رفته است؛ بدون هیچ نصیبی و ثمری! چنین شخصی مورد نکوهش شدید واقع شده و اهل بیت او را از دایره ولایت خود و گروه مؤمنان به خداوند، بیرون رانده اند.

پیشوایان دینی ما، هم در اطراف حسن خلق و ارزش و برکات و ثمرات آن در روابط اجتماعی سخن گفته اند و هم ما را از ضررها و آثار سوء بدخلقی، برحذر داشته اند که به عنوان نمونه از هر یک، حدیثی را می آوریم. پیامبر فرمود:«الخُلق الحسن نصف الدین... خوی نیکو نیمه ای از دین است» و همو فرمود:«الخلق السیّء یفسد العمل کما یفسد الخلّ العسل... خوی بد، عمل را فاسد می کند؛ همچون سرکه که عسل را خراب می کند». آری؛ اگر حجگزار نرمخو نباشد، خوشرو و خوش زبان نباشد و با همراهان و نزدیکان بنای بدخلقی بگذارد و با اندک سختی خشم بگیرد، حجّ شیرین و پرارزش خود را از دست می دهد و با دستی خالی و کوله باری تهی باز می گردد.

نگهداری از زبان:

زبان و کلام، نقش ویژه ای در روابط انسانی ایفا می کند و در متون اخلاقی، بسیار بدان پرداخته شده است. گناهان بزرگی که با زبان انجام می گیرد و هیچ عضوی به اندازه آن، نمی تواند انواع گوناگون معصیت و طاعت داشته باشد. ایجاد دشمنی و عداوت با زبان ممکن است و اظهار دوستی و محبّت هم با آن میسّر. کج خلقی و بددهنی و دشنام، با زبان انجام می گیرد و خوش صحبتی و مزاح و شوخی هم. در حج، به این عضو، توجه شده است و خداوند در قرآن کریم بعضی از افعال زشت آن را به هنگام حج، حرام کرده است: حج، ماه های معیّنی دارد و هر کس در آن ماه ها حج می گزارد، نباید آمیزش جنسی کند و یا دروغ بگوید و یا مجادله و نزاع کند. دستورات این آیه، در معارف حدیثی ما پی گرفته شده است. امام صادق(ع)می فرماید:«هرگاه احرام بستی، تقوا را همراه گیر و خداوند را فراوان یاد کن و کم گو مگر به نیکی؛ همانا اتمام حجّ و عمره به حفظ و نگاهداری زبان است مگر به نیکی؛ همان گونه که خداوند می گوید: فمن فرض فیهنّ الحجّ فلارفث و لافسوق ولاجدال فی الحجّ. رفث همان جماع است؛ و فسوق یعنی دروغ و دشنام؛ و جدال هم قسم به ذات جلاله الله است». کم گفتن و نیکو گفتن، حج را مبرور و مقبول و نیکو می گرداند و اثر سوء گفتارهای زشت را از بین می برد.

کمک و خدمت به همراهان:

برآورده کردن نیازهای مؤمن و برادر دینی، از پرارزشترین کارها و برتر از بسیاری مستحبات است. از احادیثی که به ذکر فضیلت این کار و بیان اجر آن پرداخته اند، به اهمیت آن وارزش فوق العاده اش پی می بریم. بعضی از آنها برآوردن حاجت های مؤمن را برتر از بیست حج می شمرد و در بعضی، اقدام و شروع(به خدمت) بدون موفقیت و کسب نتیجه را برابر با حجّ مبرور و مقبول خوانده اند. با این همه، به سبب اجر و پاداش فراوان طواف و اعمال مستحبّی در ایّام حج، گاه اشخاصی به تردید افتاده اند و در انتخاب بین «خدمت و کمک به دیگر حاجیان» یا «طواف و نماز مستحبی در مسجدالحرام» متحیّر مانده اند. اسماعیل خثعمی از این دسته افراد است که در پی تأیید و امضای عمل خویش به نزد امام صادق(ع) رفته می گوید: به مکّه که آمدیم، دوستانم به طواف رفتند و مرا رها کردند تا وسایل آنها را حفظ کنم. امام فرمود: اجر و پاداش تو بیشتر است.

گناه نکردن پس از بازگشت:

حفظ نتیجه عمل و بهره برداری از ثمرات کارهای نیک، گاه سخت تر از خود آن کار است. زائر با مراقبت از رفتار خود و آموختن درست مناسک، می تواند از عهده حج و اعمال آن به درآید و با حسنات و ثمرات و حجّی مقبول و مبرور برگردد و نور حج را در قلب و روح خود برای همیشه روشن نگاه دارد؛ ولی افسوس که این نور با اولین گناه، به خاموشی می گراید و سایه معصیت، پرتو نورانی این عبادت بزرگ را از نورافشانی باز می دارد. امام صادق(ع) این خطر را گوشزد کرده و بدان هشدار داده است و هم از این روست که به پیروان خود دستور داده اند پیش از آنکه حاجیان و عمره گزاران، آلوه گناه شوند، به دیدارشان بشتابید تا بهره ای از این نور و مغفرت و رحمت خداوندی ببرید. این در حقیقت همان تقوا و دوری از معصیت است که در همه مراحل سفر و پس از آن نیز باید رعایت شود.

علاوه بر این سفارش عام، به بعضی از گناهان که پس از بازگشت احتمال ابتلا به آنها بیشتر وجود دارد، اشاره شده است. یکی از آنها بازگو کردن عیب ها و خطاهای سرزده از همسفران است. به هنگام شرح ماجراهای پیش آمده در سفر و یا درد دل کردن از سختی ها و آزارها، سفره دل باز می شود و سخن با غیبت و گاه تهمت آلوده می گردد. در بعضی موقعیت ها، نیز رازهای همراهان را که معمولاً در سفر و ضمن خطرات آن برای ما گشـــوده می شود، افشا می کنیم و آبرو و اعتبار آنان را لکّه دار می سازیم که این کار برخلاف امانت و مروّت است. دلیل های فراوانی بر حرمت این کار داریم که در ابواب مربوط به مجلس و مسافرت آمده است. حتی در بعضی روایات، گفتار به نیکی را نیز نهی کرده اند که شاید وجه آن، ایجاد حریم برای نیفتادن به کار حرام باشد. در پایان، نتیجه می گیریم که وظایف زائر در انجام اعمال و فرائض و مناسک خلاصه نمی گردد؛ بلکه تحصیل آثار فراوان حج و قبولی این عبادت بزرگ در گرو رعایت دستورات اخلاقی این عبادت اجتماعی است. امید که هر زائر، نمونه ای از مسلمانان مطلوب اسلام باشد و با رفتار نیکو و شایسته خود، در جلب محبّت همکیشان و توجه دیگران، توفیق یابد.

منبع: ویژه نامه ی زمزم ستاد عمره ی دانش آموزی استان اردبیل

چه خبر از کانون علامه طباطبایی پارس آباد

 اهم فعالیت های کانون علامه در اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۹ به شرح ذیل می باشد:

1- برگزاری منظم جلسات شورای کانون

2-  بازدید منظم از فعالیت های کلاسی، ورزشی و کارگاهی مربیان

3-  برگزاری کوهپیمایی اعضاء کانون در ارتفاعات بران

4- تهیه و تکثیر بروشور به مناسبت روز معلم

5- تهیه و تکثیر ویژه نامه هفته معلم و ارسال به مدارس تابعه  

6- تشکیل نمایشگاه امنیت اجتماعی

7-  برگزاری مراسم به مناسبت گرامیداشت مقام معلم

8-  برگزاری گفتمان دینی به مناسبت شهادت حضرت فاطمه ی زهرا«س»

9- ثبت نام و  برگزاری دوره ی غیر حضوری پانا

10- همکاری در برگزاری آزمون کتبی مربیان پیشتازان و فرزانگان

روش های جلوگیری از اضطراب در امتحان

 

1- قبـل از هر چیز، بایـد آمـادگـی لازم بـرای امتحان را پیدا کنید. از هر فرصتی برای خواندن و یادگیری مطالب استفاده کنید. از خواندن مطالب در لحظه های آخر به شدت خودداری کنید، و شب قبل حتماً خواب کامل داشته باشید.

2- مکان و زمان امتحان را دقیقاً به خـاطر بسپارید، و وسائل لازم برای آن را از قبل تهیه کنید. سر وقت در جلسه حضور بـه هـم رسانـید، نه خیلی زود و نه خیلی دیر. به هیچ عنوان عجله نکنید.

3- به هیچ وجه قبل از شروع امتحان با همکلاسی هایتان در مـورد مطالب درسی و امتحان صحبت نکنید، به ویژه اگر می دانید که این کار باعث بیشتر شدن اضطرابتان می شود.

4- پس از دریافت برگه ی امتحانی، سؤالات را به خوبی مرور کنید و زمان کافی برای هر سوال را تنظیم کنید. از سؤالات ساده تر شروع به پاسخگویی کنید تا اعتماد به نفس تان را بیشتر کند.

5- در صورت بروز هرگونه سؤال یا ابهام، حتماً از استاد، یا ناظر امتحان توضیح بخواهید.

6- امتحان دادن یک کار فکری است. وظیفه ی شما حین امتحان فکر کردن راجع به مطالبی است که قبلاً مطالعه کرده و یاد گرفته اید. پس روی کارتان(فکر کردن) تمرکز کنید و سعی کنید حواس تان به هیچ چیز دیگری منحرف نشود.

7- با فعالیت، اضطراب تان را کاهش دهید. اگر پاسخ سؤالی را نمی دانید و چیزی برای نوشتن در مورد آن ندارید، به سراغ سؤال های بعدی بروید.

8- حین امتحان دقت کنید که از نظر فیزیکی در شرایط راحتی به سر ببرید. هر گونه ناراحتی در نشستن می تواند از تمرکز شما جلوگیری کند. اگر احساس کردید که عضلاتتان منقبض شده است، دست از نوشتن بردارید، چند نفس آرام و عمیق بکشید و عضلات تان را رها کنید.

9- به تنها چیزی که توجه می کنید فقط برگه ی امتحانتان باشد، نه سایرین. وقت تان را تلف نکنید که ببینید دیگران در چه حالی هستند و چطور به سؤالات پاسخ می دهند.

آیا برای امتحان اضطراب دارید؟

1- آیا خود آگاهید که هنگام امتحان مضطرب می شوید، آن قدر عصبی و مضطرب می شوید که نمی توانید به نحو احسن به سؤالات پاسخ دهید و به همین دلیل نمرات تان پایین است، در حالیکه می دانید به اندازه کافی مطالعه داشته اید و درسهای تان را خوب بلدید؟

2- آیا حین امتحان دادن دل درد می گیرید یا عضلات شکم تان منقبض می شود؟ دست هایتان سرد شده و عرق می کند؟ سردرد می گیرید؟ شب قبل از امتحان نمی توانید خوب بخوابید؟

3- آیا حین امتحان فکرتان پراکنده و مغشوش می شود و قادر نیستید روی سؤالات تمرکز کنید؟

4- آیا مطالبی را که قبلاً خیلی خوب خوانده اید و یاد گرفته اید را حین امتحان فراموش می کنید، و گاهی بعد از امتحان دوباره به یادتان می آیند؟

5- آیا سوالات را بیش از حد تجزیه و تحلیل می کنید و برای هر سؤال احتمالات مختلف را در نظر می گیرید و پیچیده ترین راه را برای پاسخگویی به آن انتخاب می کنید؟

6- آیا اشتباهات کوچک و بی دقتی در امتحانات تان زیاد پیش می آید؟

پاسخ مثبت به هر کدام از سوالات بالا نشانگر این است که شما دچار اضطراب امتحان هستید. البته باید بگویم که تقریباً همه ی مردم برای امتحان دادن دچار اضطراب می شوند. اما این اضطراب نباید بیش از اندازه شود. مقدار کم از این اضطراب برای هر کسی لازم است چون باعث ایجاد انگیزه در فرد می شود. اما آمار نشان می دهد که تقریباً 20% از دانش آموزان و دانش جویان از اضطرابی جدی و عصبی حین امتحان رنج می برند که عواقب زیر را در بر خواهد داشت:

نمرات آنها پایین می آید، چون اضطراب بر روند فکری آنها تاثیر می گذارد و اجازه نمی دهد آنها بتوانند به خوبی به سوالات پاسخ گویند. کیفیت زندگی آنها نزول می کند، چون از اینکه مجبور به امتحان دادن هستند احساس بدبختی می کنند.

اشخاص موفق رمز موفقیت خود را چنین بیان نموده و همه‌ی آنها موارد زیر را به ترتیب در موفقیت خود موثر می‌دانند:
1- برنامه‌ریزی صحیح

2- تلاش و پشتکار و انگیزه قوی شخصی

3- نظم در امور

4- حمایت و پشتیبانی خانواده

5- رقابت و تشویق به درس خواندن

6- در امور شخصی و خصوصاً درس خواندن، افرادی پیگیر، منظم و دقیق هستند

7- از ثبات شخصیتی برخوردارند

8- اعتماد به نفس خوبی دارند و در تصمیمات شان ثابت قدم اند

9- در برخورد با مشکلات، هراسان نمی‌شوند و فعالانه جهت حل آن ها گام برمی‌دارند و سعی می‌کنند که از کوچک‌ترین امکان برای حل مسائل درسی‌شان استفاده کنند

10- آن‌ها تشنه‌ی تفریح و خوشگذرانی نبوده اما اگر موقعیتی برای تفریح پیش می‌آمد آن را از دست نمی‌داند

11- تعدادی از آنان تفریحات عادی خود مانند ورزش و موسیقی را در طول سال تحصیل ترک نکردند

12- مهم‌ترین مرجع مطالعه‌ی این افراد، کتاب درسی بود

13- دومین مرجع مطالعه‌ی آن‌ها، تست‌های کنکور سراسری و آزاد بوده است

14- 30 درصد از آن ها(براساس نیازشان) در برخی از درس علاوه بر کتاب درسی و کتاب‌های تست، از سایر کتب کمک آموزشی نیز استفاده کردند

15- اکثر آنان در سر کلاس بسیار متمرکز، دقیق و تیز بودند و بیش‌تر مطالب را همان جا می‌آموختند

16- در کلاس خودنمایی نمی‌کردند ولی فعال بودند

17- انجام تکالیف برای آن‌ها اولویت داشت و تقریباً همه‌ی آن‌ها به طور منظم فعالیت‌های کلاسی را انجام می‌دادند

18- درس را به طور عمیق و دقیق مطالعه می‌کردند و به کیفیت مطالعه‌ی خود بیش از کمیت آن توجه می‌کردند

19- مطالعه‌ی هر درس را در زمان دلخواه خود انجام می‌دادند

20- به طور منظم نکات درسی را تکمیل و جمع‌آوری می‌کردند

21- از حاشیه نویسی، نت برداری و علامت‌گذاری استفاده می‌کردند

22- به همه‌ی شکل‌ها، جدول‌ها، زیرنویس‌ها و حاشیه‌های کتاب درسی توجه می‌کردند و همه‌ی پرسش‌ها را حل می‌کردند

23- به جای خواندن مثال‌های کتاب درسی، آن‌ها را حل می‌کردند

24- اکثر آن‌ها تناقضات و اشکالات کتاب‌های درسی را پیدا می‌کردند

25- 40 درصد آن‌ها یک درس و 40 درصد دیگر دو تا 3 و 20 درصد هم مقداری از اکثر درس‌ها را در طول یک روز مطالعه می‌کردند

26- در درس ریاضی که نیاز به تمرین زیاد دارد، به مرور زمان به حل مسائل می‌پرداختند. آن‌ها معتقد بودند که به یک باره و در کوتاه‌مدت امکان تسلط بر ریاضی وجود ندارد

27- اکثر مسائل را به صورت تشریحی حل می‌کردند و در مراحل نخستین از فرمول‌های تستی کمتر ولی پس از عید، از راه حل‌های تستی پر کاربرد بیش‌تر استفاده می‌کردند

28- مسائل را از راه‌های مختلف حل می‌کردند و تنها به یک راه حل اکتفا نمی‌کردند

29- هنگام برخورد با یک مشکل درسی اول «فکر» می‌کردند و تنها در صورت نیافتن راه حل از سایرین کمک می‌خواستند

30- به اشکالات خود توجه می‌کردند: هیچ اشکالی را دست کم نمی‌گرفتند درحل تمرین‌هایی که اشکال داشتند با خود مدارا نمی‌کردند و دوباره آن‌ها را حل می‌کردند، یا به کمک دوستان یا معلمان خود برطرف می‌کردند

31- تا قبل از عید بیش‌تر می‌خواندند و تمرین و تست حل می‌کردند ولی پرکاری در تست‌زنی را به پس از عید موکول می‌کردند

32- تست‌های انبوه و مشابه را دسته‌بندی می‌کردند و همه را یکجا حل نمی‌کردند. به تدریج و در نوبت‌های متعدد به حل آن‌ها می‌پرداختند

33- با دقت پاسخ تمام تست‌ها را - حتی تست‌هایی را که به درستی جواب داده بودند - مطالعه می‌کردند و نکات جالب توجه آن‌ها را یادداشت می‌کردند

34- تست‌های اشکال دار خود را پس از مدتی مجدداً حل می‌کردند

35- همه‌ی آن‌ها دروس عمومی را همراه با دروس اختصاصی می‌خواندند. تا قبل از عید سعی می‌کردند دروس اختصاصی را بیش‌تر از دروس عمومی بخوانند؛ به طوری که نسبت زمان مطالعه‌ی دروس اختصاصی به دروس عمومی آن‌ها 3 به 1 و یا 4 به 1 بوده است

36- مطالعه‌ی دروس پایه نسبت به دروس پیش‌دانشگاهی را براساس نقطه قوت خود تنظیم کرده بودند. ولی بیش‌ترشان به نسبت مساوی آن‌ها را مطالعه می‌کردند

37- 85 درصد آن‌ها براساس برنامه‌ی زمان‌بندی شده دروس را مطالعه می‌کردند و 15 درصد هم بدون برنامه‌ریزی زمان‌بندی شده، پس از خسته شدن از مطالعه‌ی یک درس، به سراغ درس دیگری می‌رفتند

38- در کنکورهای آزمایشی به طور جدی شرکت می‌کردند و پس از هر آزمون، کوچک‌ترین اشکال خود را با مرور مجدد موضوع یا انجام تکالیف تکمیلی برطرف می‌کردند. آن‌ها هدف خود را از شرکت در این آزمون‌ها، آشنایی با محیط، روش امتحان‌دهی، کشف نقاط ضعف، تنظیم وقت و از بین بردن استرس می‌دانستند

39- امتحانات مدرسه‌ی خود را جدی می‌گرفتند و به تمام آن‌ها اهمیت می‌دادند

40- اکثر آن‌ها انتظار داشتند که رتبه‌های تک رقمی به‌دست آورند ولی همه‌ی آن‌ها پس از برگزاری آزمون‌های جامع آزمایشی دریافتند که رتبه خوبی کسب خواهند کرد

منبع: نشریه ی فرهنگی، هنری، تربیتی، ادبی و ورزشی کانون علامه طباطبایی مدیریت آموزش و پرورش شهرستان پارس آباد- آذر 88

برنامه ها و فعالیت های کانون نرجس مشگین شهر در سال 88

اهم فعالیت های کانون فرهنگی و تربیتی نرجس در جریان شش ماهه ی اول سالتحصیلی جاری به شرح ذیل می باشد:

  1. برگزاری مراسم بدرقه عمره دانش آموزی دختران منطقه از کانون
  2. مشارکت در اجرای جشن تکلیف دانش آموزان مطقع ابتدایی
  3. مشارکت در مراسم تجلیل از عوامل اجرایی جشنواره خیرین مدرسه ساز
  4. اطلاع رسانی و تبلیغات گسترده جهت جذب دانش آموزان مدارس به کانون
  5. اجرای مراسم استقبال از معتمرین دانش آموزی
  6. برگزاری مراسم افتتاحیه و اختتامیه فعالیت های تابستانی
  7. برگزاری مراسم احیا(رکعت ناتمام عشق) به مناسبت شهادت حضرت علی(ع)
  8. مشارکت در اجرای برنامه شعر و خاطره گویی به مناسبت هفته دفاع مقدس
  9. مشارکت در اجرای جشنواره آئین های سنتی اداره ارشاد اسلامی
  10. برگزاری برنامه ی جشن کرامت با حضور شاعران و مداحان
  11. اطلاع رسانی به دانش آموزان جهت شرکت در مسابقه «از قربان تا غدیر» و جمع  آوری آثار
  12. مشارکت درا جرای همایش حجاب در سالن ارشاد
  13. برگزاری جشن کتاب و کتابخوانی
  14. اجرای برنامه اعضای راهیان معرفت در گلزار شهداء و نمایش نمادین طواف
  15. مشارکت انجمن های کانون در اجرای مراسم گرامیداشت روز خانواده
  16. برگزاری مسابقات و کلاس های فرهنگی، هنری، آموزشی، علمی، مهارتی
  17. برگزاری جلسه هم اندیشی
  18. اجرای برنامه جوانه ها
  19. برگزاری جلسات بحث و گفتگو
  20. اجرای اردوهای سیاحتی، زیارتی و علمی
  21. تجهیز کانون به نرم افزارهای جدید، کتاب های گویا و ایجاد پایگاه فن آوری اطلاعات
  22. بازدید از مراکز مختلف بهزیستی، بیمارستان، کارخانه ها و...
  23. تجهیز کتابخانه کانون و ایجاد فضای سبز در محوطه کانون
  24. برپایی نمایشگاه فعالیت های کانون
  25. تهیه و تکثیر بروشور و نشریه کانون
  26. تشویق و تقدیر از دانش آموزان و مربیان منتخب اخلاقی، تربیتی...
  27. برگزاری کلاس های آموزش مهارت های زندگی برای مقابله با آسیب های اجتماعی
  28. برگزاری جشن گل نجمه در سالن شهداء
  29. تهیه و تنظیم مسابقه خانوادگی
  30. مشارکت در برگزاری انتخابات مجمع شوراهای دانش آموزی
  31. برگزاری جشنواره جوانه های برتر، تکمیل فرم و ارسال آن به اداره
  32. مشارکت در اجرای مسابقات فرهنگی و هنری اداره آموزش و پرورش
  33. برگزاری جشنواره آشپزی  در کانون و تجلیل از شرکت کنندگان در جشنواره
  34. برگزاری همایش تشکل ها  و انجمن های کانون در سالن شهداء
  35. مشارکت در برگزاری سرود همسرایان فجر
  36. مشارکت در اجرای برنامه های هفته ی درختکاری با محوریت انجمن های کانون

برگزاری دوره ی آموزشی غیرحضوری پانا در استان اردبیل

 

دومین دوره ی آموزش غیرحضوری پانا در استان اردبیل برگزار گردید. اولین دوره ی این آزمون سال گذشته در سطح استان برگزار و در جریان آزمون سال قبل بیش از 1500 نفر از دانش آموزان علاقه مند دوره ی تحصیلی متوسطه مناطق و نواحی استان شرکت نموده و 877 نفر موفق به کسب نمره ی قبولی(12) گردیدند. در سال جاری پیش بینی می شود استقبال دانش آموزان از این طرح افزایش داشته باشد. منابع آموزشی آزمون از طریق وبلاگ آموزشی خبرگزاری پانا استان به آدرس Pana.blogsky.com در اختیار شرکت کنندگان در دوره قرار گرفت و علاقه مندان می توانند با مراجعه به وبلاگ نسبت منابع را دانلود نمایند. لازم به ذکر است نفراتی که حداقل نمره را کسب نمایند گواهینامه دریافت نموده و جهت حضور در دوره ی آموزشی حضوری استانی دعوت خواهند شد.

بخشی از کتاب «فاطمه فاطمه است» از معلم شهید علی شریعتی

تسلیت ایام فاطمیه 

از شخصیت فاطمه سخن گفتن بسیار دشوار است. فاطمه یک «زن» بود، آنچنان که اسلام می خواهد که زن باشد. تصویر سیمای او را پیامبر، خود رسم کرده بود و او را در کوره های سختی و فقر و مبارزه و آموزش های عمیق و شگفت انسانی خویش پرورده و ناب ساخته بود.

وی در همه ابعاد گوناگون «زن بودن» نمونه شده بود.

مظهر یک «دختر»، در برابر پدرش.

مظهر یک «همسر»، در برابر شویش.

مظهر یک «مادر»، در برابر فرزندانش.

مظهر یک «زن مبارز و مسئول»، در برابر زمانش و سرنوشت جامعه اش.

وی خود یک «امام» است، یعنی یک نمونه مثالی، یک تیپ ایدآل برای یک «زن»، یک «اسوه»، یک «شاهد» برای هر زنی که می خواهد «شدن خویش» را خود انتخاب کند.

او با طفولیت شگفتش، با مبارزه مدامش در دو جبهه خارجی و داخلی در خانه پدرش، خانه همسرش، در جامعه اش، در اندیشه و رفتار و زندگیش، «چگونه بودن» را به زن پاسخ می داد.

نمی دانم چه بگویم؟ بسیار گفتم و بسیار ناگفته ماند.

در میان همه جلوه های خیره کننده روح بزرگ فاطمه، آنچه بیش از همه برای من شگفت انگیز است این است که فاطمه همسفر و همگام و هم پرواز روح عظیم علی است.

او در کنار علی تنها یک همسر نبود، که علی پس از او همسرانی دیگر نیز داشت، علی در او به دیده یک دوست، یک آشنای دردها و آرمان های بزرگش می نگریست و انیس خلوت بیکرانه و اسرار آمیزش و همدم تنهائی هایش. این است که علی هم او را به گونه دیگری می نگرد و هم فرزندان او را. پس از فاطمه، علی همسرانی می گیرد و از آنان فرزندانی می یابد. اما از همان آغاز فرزندان خویش را که از فاطمه بودند با فرزندان دیگرش جدا می کند. اینان را «بنی علی» می خواند و آنان را «بنی فاطمه».

شگفتا، در برابر پدر، آن هم علی، نسبت فرزند به مادر.

و پیغمبر نیز دیدیم که او را به گونه دیگری می بیند. از همه دخترانش تنها به او سخت می گیرد، از همه تنها به او تکیه می کند. او را –در خردسالی– مخاطب دعوت بزرگ خویش می گیرد.

نمی دانم از او چه بگویم؟ چگونه بگویم؟

خواستم از «بوسوئه» تقلید کنم، خطیب نامور فرانسه که روزی در مجلسی با حضور لوئی، از «مریم» سخن می گفت.

گفت، هزار و هفتصد سال است که همه سخنوران عالم درباره مریم داد سخن داده اند. هزار و هفتصد سال است که همه فیلسوفان و متفکران ملت ها در شرق و غرب، ارزش های مریم را بیان کرده اند. هزار و هفتصد سال است که شاعران جهان، در ستایش مریم همه ذوق و قدرت خلاقه شان را به کار گرفته اند. هزار و هفتصد سال است که همه هنرمندان، چهره نگاران، پیکره سازان بشر در نشان دادن سیما و حالات مریم هنرمندی های اعجازگر کرده اند. اما مجموعه گفته ها و اندیشه ها و کوشش ها و هنرمندیهای همه در طول این قرن های بسیار، به اندازه این یک کلمه نتوانسته اند عظمت های مریم را باز گویند که :«مریم مادر عیسی است».

و من خواستم با چنین شیوه ای از فاطمه بگویم، باز درماندم، خواستم بگویم، فاطمه دختر خدیجه بزرگ است.

دیدم که فاطمه نیست.

خواستم بگویم که: فاطمه دختر محمد(ص) است.

دیدم که فاطمه نیست.

خواستم بگویم که: فاطمه مادر حسنین است.

دیدم که فاطمه نیست.

خواستم بگویم که: فاطمه مادر زینب است.

باز دیدم که فاطمه نیست.

نه، اینها همه هست و این همه فاطمه نیست.

فاطمه، فاطمه است.

شهادت حضرت فاطمه(س) را به خدمت فرزند عزیزش امام زمان(عج)  

و شیعیان علی(ع) تسلیت عرض می نمایم.

هنر معلمی

 

معلمی شغل و حرفه نیست، بلکه ذوق و هنر توانمندی است معلمی در قرآن به عنوان جلوه ای از قدرت لایزال الهی نخست ویژه ذات مقدس خداوند تبارک و تعالی است. در نخستین آیات قرآن که بر پیغمبر اکرم(ص) نازل شد، به این هنر خداوند اشاره شده است:

اقرا باسم ربک الذی خلق، خلق الانسان من علق، اقرأ و ربک الاکرم، الذی علم بالقلم، علم الانسان ما لم یعلم(علق: 1ـ 5).

بخوان به نام پروردگارت که جهانیان را آفرید. انسان را از خون بسته سرشت بخوان! و پروردگارت کریم ترین است همان که آموخت با قلم، آموخت به انسان آنچه را که نمی دانست.

در این آیات خداوند، خود را «معلم» می خواند و جالب این که معلم بودن خود را بعد از آفرینش پیچیده ترین و بهترین شاهکار خلقت، یعنی انسان آورده است.

خداوند متعال مقام معلمی را بعد از آفرینش قرار داد. نوع انسان را که هیچ نمی دانست، به وسیله قلم آموزش داد که این از اوج خلاقیت و هنر شگفت خداوند در امر آفرینش حکایت دارد:

چو قاف قدرتش دَم بر قلم زد            هزاران نقش بر لوح عدم زد

از این رو، می توان گفت که هنر شگفت معلمی از آن خداوند عالم است.

شهید ثانی رحمت الله درباره هنر معلمی خداوند می فرماید: اگر هر مزیت دیگری، جز علم و دانش، معیار فضیلت به شمار می رفت، شایسته بود همان مزیت با وصف(اکرمیت) در ضمن این آیات همراه و هم پا گردد و آن مزیت به عنوان معیار کرامت نامحدود خداوند به شمار آید. کرامت الهی در این آیات با تعبیر «الاکرام» بیان شده است. چنین تعبیری می فهماند که عالی ترین نوع کرامت پروردگار نسبت به انسان با والاترین مقام و جایگاه او، یعنی علم و دانش هم طراز است.

به همین جهت امام خمینی (ره) می فرمود: معلم اول خدای تبارک و تعالی است... به وسیله وحی؛ مردم را دعوت می کند به نورانیت؛ دعوت می کند به محبت؛ دعوت می کند به مراتب کمالی که از برای انسان است.

معلم در کلام امام خمینی (ره): نقش معلم در جامعه، نقش انبیاست؛ انبیا هم معلم بشر هستند.

تهیه و تدوین: نیلوفر ناصری، عضو شورای دانش آموزی مدرسه فرهنگ

ویژگی استاد مطهری از زبان دوستان و نزدیکان

 

همیشه با وضو بود و به این کار توصیه می کرد.

به طبیعت علاقه وافر داشت و گاه ساعت ها در نقاط باصفا می نشست و تفکر می کرد.

نماز شب را به پا می داشت.

در حین بیان مطالب علمی آن چنان بود که از اطراف غافل می شد.

شب ها قبل از خواب حدود بیست دقیقه قرآن می خواند.

نسبت به انجام فرائض فرزندان نظرات دقیق داشت.

به فقرا و مستمندان کمک می کرد به طوری که برخی موارد آن بعد از شهادتش آشکار شد.

مطالب قابل توجه را در هر فرصت مناسب و به طور منظم یادداشت می کرد.

در حاشیه کتبی که مطالعه می کرد عنوان یا خلاصه مطالب و یا اشکالات وارده را می نوشت.

در برخورد با انحرافات فکری از جو حاکم بر اجتماع واهمه ای نداشت. جو ناسالم را می شکست و گاه با دوستان نزدیک خود در می آویخت.

از جوانی علاقه وافر به شهادت داشت و به افراد می سپرد تا در این باره برایش دعا کنند.

برای پدر و مادر و نیز اساتید خویش احترام وصف ناپذیری قائل بود.

صدای گریه بلند او، هنگام خواندن روضه سید الشهداء، مناجات شبانه و فوت پدر و مادر مشاهده شد.

بعد از نماز مغرب و عشاء سجده های طولانی داشت.

از شهرت و مرید پروری گریزان بود.

محاسن خود را خضاب می نمود.

از تظاهر چه در امور عبادی و چه در امور اجتماعی و سیاسی به شدت پرهیز داشت.

بسیار متین و پرهیبت بود و در عین حال در موارد لزوم مزاح و نکته پرداز بود.

عبارت «افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد» را در قنوت و هنگام ذکر گفتن، زیاد قرائت می کرد.

به دستگیری های خداوند ایمان داشت و در شرایطی که دشمنانش کار را بر او سخت می کردند صبور و امیدوار به امدادهای الهی بود.

امام خمینی (ره): «مطهری» که در طهارت روح و قوت ایمان و قدرت بیان کم نظیر بود رفت و به ملاء اعلی پیوست لکن بدخواهان بدانند که با رفتن او شخصیت اسلامی و علمی و فلسفی اش نمی رود.

تهیه و تدوین: الناز ابراهیمی، عضو شورای دانش آموزی دبیرستان فرهنگ

به روش های جدید، فرصت کارایی دهید

آشکار است هنگامی که معلمان وقت زیادی را صرف اندیشیدن و برنامه ریزی تغییرات در کلاس های خود کنند، تمایل می یابند تا ببینند چگونه این تغییرات اثر خواهند کرد. هنگامی که تغییرات با افزایش انگیزش تحصیلی دانش آموزان در ارتباط است، این معلمان هستند که به ویژه علاقمند به دستیابی به نتایج فوری هستند. آن ها مایلند تا مشاهده کنند که دانش آموزانشان دیگر یادگیرندگانی منفعل و بی علاقه نسبت به درس نیستند و تبدیل به افرادی فعال و دارای انگیزه شده اند. اما به هر تقدیر تغییر همواره به کندی صورت می گیرد و هنگامی که چیزی تغییر یافت، راهی باز می شود تا افراد در مورد خود بیاندیشند. آن گاه است که تغییر به خوبی پیش می رود. اما معلمان باید بدانند هنگامی که دانش آموز 12 ساله ایشان باور دارد که درس ریاضی اش خوب نیست(خود- پنداره)، این باور لااقل ظرف 6 یا 7 سال شکل گرفته است. چند هفته تجربه های موفقیت آمیز در تکالیف ریاضی و کمک به او که موفقیت هایش را به تلاش هایش اسناد دهد پیشرفت فوری و چشمگیری را در تمایل او به صرف انرژی و تلاش بی وقفه در تکالیف ریاضی به دنبال نخواهد داشت. یک راه مفید برای معلمان جهت اندیشه در مورد چگونگی افزایش انگیزش تحصیلی دانش آموزان این است که دانش آموزان بیاموزند که برخی باورها را نسبت به خود دارا شوند. همانطور که یادگیری نحوه خواندن وقت می­گیرد، ادراک کفایت و خودمختاری نیز زمان می طلبد. ما نمی توانیم انتظار داشته باشیم کسی که خواندن نمی داند بعد از دو هفته به طور روان بخواند و نیز غیرمنطقی است، که پس از این مدت، انفعال و بی علاقگی به انگیزش درونی تبدیل شود. اما همان طور که دانش آموزان به این دلیل خواندن را رها نمی کنند، راهبردهای افزایش انگیزش تحصیلی نیز به این علت نباید کنار گذاشت شود. پس معلمان می باید برای تاثیر تغییرات خود صبر داشته باشند. معلمان تازه کار همواره در گرفتن نتیجه مطلوب تعجیل دارند. بسیاری از آنها فقط پس از چند روز مایوس می شوند، چرا که روش های آنها آن نتیجه ای را که آنها انتظار داشته اند، به بار نیاورده است. توصیه من به این معلمان آن است که به جای مایوس شدن با خود قرار بگذارند تا به ارایه روش های خود ادامه دهند. من خود همواره هر تغییری را برای سراسر سال تحصیلی ادامه می دهم. حتی وقتی نظام تقویمی را برای اولین بار در دست گرفتم، قبل از هر گونه داوری در مورد آن تصمیم گرفتم که آن را برای یک سال به کار گیرم. البته منظور این نیست که برای نتیجه نهایی باید حتماً یک سال صبر کنیم. من خود در هر مورد که تشخیص می دادم تغییرات لازم را اعمال می کردم. در واقع در حالی که به تعهد اولیه خود مبنی بر به کار گرفتن نظام تقویمی برای یک سال وفادار ماندم، در عین حال چند انطباق مختلف را در طی این مدت در این برنامه صورت دادم.

تهیه و تدوین: صبا وجودی، عضو شورای دانش آموزی دبیرستان فرهنگ

اضطراب کنکور

 

می دانید که چطور باید با اضطراب ناشی از این آزمون مقابله کنید؟

شاید خیلی از ما تجربه اش را داشته باشیم؛ همین که دفترچه اول را می آورند، توی آن گیجی و ویجی اولین کنکور سؤال های اولین درس را مرور کرده و یک حساب سرانگشتی می کنیم ببینیم چقدرش را بلد نیستیم... همه اینها در چند ثانیه برزخی طول می کشد. ممکن است بعدش جهنم اضطراب باشد یا بهشت آرامش؛ حسی که شکست یا موفقیت ما را حتی بیشتر از دانسته هایمان تضمین می کند. اصلاً علت اینکه بعضی ها با وجود معدل های خیلی تاپ نمی توانند در کنکور موفق باشند همین است که راه مقابله با اضطراب امتحان را نمی دانند. «اضطراب امتحان» یکی از شایعترین مشکلات تحصیلی در دانش آموزها و دانشجوهای مملکت ماست. این اضطراب به بدترین شکل خودش را در امتحانی نشان می دهد که از همان اول ابتدایی در نظرمان از آن «غول امتحان ها» را ساخته اند: کنکور سراسری. حالا داریم به این غول پیش ساخته! نزدیک می شویم، کسانی که مستعد اضطراب امتحان هستند، دارند روزهای جهنمی خودشان را تجربه می کنند. البته همان طور که در خود مطلب هم خواهید خواند، همه دلشوره های قبل از کنکور را هم نمی توان در دسته اضطراب امتحان قرار داد. اضطراب در حد معقولش چیز چندان بدی نیست. به هر حال این مطالب را گذاشته ایم برای این اضطراب فراگیر؛ ته و تویش را در آورده و راهکارهای مقابله با آن را ردیف کرده ایم. امیدواریم که کنکوری های عزیز آن قدر وقت و آرامش داشته باشند که این مطلب را هفته آخر پیش از کنکور بخوانند!

اضطراب خوب، اضطراب بد

قبل از اینکه برویم سراغ اصل مطلب، بهتر است بدانید که اضطراب در حد خودش اصلا چیز بدی نیست. روان شناسان می گویند اضطراب کم و اضطراب زیاد باعث می شود که آدمیزاد در حد مطلوب کار نکند. وقتی تکلیفی به آدم واگذار می شود، بهترین حالت انجامش در زمانی است که آدم در حد متوسطی اضطراب داشته باشد. با این حساب اضطراب کنکور هم به 2 دسته خوب و بد تقسیم می شود.

1- اضطراب مؤثر

به اضطراب متوسط یا در حد معقولی که معمولاً همه کنکوری ها قبل از روز آزمون درگیرش می شوند و باعث می شود که فرد بهتر و سریع تر کار کند، اضطراب تسهیل کننده می گویند. نشانه های این اضطراب ممکن است از حالت معمول کمی شدیدتر باشد؛ مثلاً کنکوری به کوچک ترین مزاحمتی اعتراض می کند و به در خواست های اطرافیان توجه نمی کند. به هرحال طرف، کنکور دارد و قرار است دست کم سرنوشت زندگی تحصیلی اش توی چند ساعت معلوم شود. این اضطراب، هم طبیعی است و هم مؤثر.

2- اضطراب مخرب

اضطراب مخرب همان چیزی است که این مطلب درباره آن است؛ کلی ترین فرقش هم با اضطراب موثر، شدت آن است. در اضطراب مخرب، فرد آن قدر درگیر نشانه های اضطراب می شود که فرایند یادگیری اش مختل می شود. نشانه های این اضطراب را به تفصیل در بخش بعدی بخوانید.

نشانه های اضطراب کنکور

اگر بخواهیم نشانه های اضطراب کنکور را بدون توجه به نظریه های روان شناسی و فقط با توجه به زمان آن تقسیم کنیم، بهترین راه این است که آن را به 3 بخش قبل از امتحان، هنگام امتحان و بعد از امتحان تقسیم کنیم.

1- نشانه های قبل از امتحان

کسی که اضطراب امتحان دارد، هنگام درس خواندن این نشانه ها را از خودش نشان می دهد:

1- بدون اطمینان درس می خواند؛ یعنی واقعا نمی داند که چیزی را که خوانده، یاد گرفته است یا نه.

2- هنگام درس خواندن بیشتر به نتیجه امتحان فکر می کند تا به یادگیری. البته یادتان باشد که همه ما هنگام درس خواندن به نتیجه هم فکر می کنیم اما اگر این فکر به نتیجه آن قدر ذهن را بگیرد که کسی نتواند یک درس هضم کند، نشانه اضطراب امتحان اوست.

3- احساس دلشوره و تشویش مداوم؛ یعنی حس خطر بدی که نمی شود فهمید سرچشمه اصلی اش دقیقا کجاست اما وجود دارد.

4- نشانه های روان تنی مثل درد معده و شکم و حالت تهوع. بالاخره این استرس مداوم روی سیستم بدن هم تاثیر می گذارد و به قول شاعر «تن ز جان و جان ز تن مستور نیست».

5- پرخوری یا کم خوری که معمولا دومی بیشتر است.

6- پرخوابی یا کم خوابی یا بدخوابی؛ اولی و دومی که معلوم است اما سومی یعنی اینکه طرف به اندازه می خوابد اما از خوابش احساس رضایت نمی کند.

7- افراط و تفریط در ساعت هایی که برای مطالعه می گذارد.

2- نشانه های هنگام امتحان

نشانه های هنگام امتحان اضطراب کنکور از همه بدتر است. اصلاً این آمبولانس هایی که در حوزه های امتحان برای بخش جسمی می گذارند همین نشانه هایی است که ممکن است کنکوری ها نشان دهند. از لحاظ فکری ممکن است فرد کلاً حواسش از جلسه امتحان پرت شود یا یکدفعه بینایی و شنوایی اش مختل شود اما نشانه فراگیر ترش وقفه ذهنی است؛ یک دفعه آدم هر چیزی که خوانده، از ذهنش می رود و با اینکه می داند جواب سؤال ها را می داند، هیچ چیزی یادش نمی آید. از لحاظ جسمی هم ممکن است به فرد حالت تهوع دست دهد یا آن قدر دستش عرق کند که مداد در آن سر بخورد یا حتی غش کند! بله درست خواندید، اضطراب ممکن است باعث شود که شما غش کنید.

3- نشانه های بعد از امتحان

کسی که اضطراب امتحان دارد، بعد از امتحان هم نشانه های خودش را نشان می دهد. جالب ترین نشانه این است که فرد به دروغ، خودش را نسبت به نتیجه بی تفاوت نشان می دهد؛ غیر از این، احساس گناه هم می کند؛ مثلا از خودش می پرسد چرا بیشتر مطالعه نکردم؟ نسبت به دیگران احساس خشم می کند؛ مثلا می گوید اصلا معلم های ما درست با ما تست کار نمی کردند و دست آخر هم ممکن است نشانه های افسردگی در او بروز کند.

علت های اضطراب کنکور

چرا یک نفر اضطراب امتحان می گیرد اما دیگری نه؟ جواب این سؤال اگر بخواهد به زبان علمی گفته شود. خیلی خیلی پیچیده می شود اما ما برای اینکه جانب علم را نگه داریم، همان طبقه بندی علمی را ساده تر می آوریم:

1- عامل های شخصیتی

بین عامل هایی که باعث می شوند یک نفر اضطراب امتحان بگیرد، بعضی ها به شخصیت آدم بر می گردند؛ یعنی چیزی کلی تر در شخصیت آدم وجود دارد که خودش را به شکل اضطراب امتحان هم نشان می دهد؛ مثلا کسی که عزت نفس پایینی دارد، آن قدر احترام به خود پایینی دارد که توانایی هایش را نادیده می گیرد یا اینکه بعضی ها کلا همه شکست هارا فقط به ناتوایی خودشان نسبت می دهند و به همین خاطر احساس تقصیر فراوانی به خاطر درس نخواندن یا رد شدن در یک امتحان می کنند. بعضی ها هم کمال گرا هستند؛ یعنی همه چیز را تمام و کمال می خواهند. برای آنها نمره خوب در امتحان های مدرسه نمره 20 است و درصد خوب در کنکور 100 درصد. چون که این معیارها خیلی دست بالاست. ترس از نرسیدن به آنها خودش اضطراب آور است. بعضی ها هم کلاانگیزه کمی دارند وچون انگیزه ندارند درس نمی خوانند و چون درس نمی خوانند مضطرب می شوند! بعضی ها هم به قول روان شناس ها« اضطراب فراگیر» دارند. آنها کلا مضطربند، فرقی نمی کند چه در باجه یک بانک، چه در زیر درخت و چه در حوزه امتحان کنکور.

2- عامل های خانوادگی

چون بیشتر کسانی که دارند کنکور سراسری می دهند، هنوز از خانواده مستقل نشده اند رفتار خانواده خیلی روی رفتارهای مربوط به کنکور آنها اثر می گذارد.توجه بیش از حد به وضع درسی کنکوری بدون اینکه بدانند درست توجه کردن یعنی چه و اصلا بچه شان دارد چه جوری درس می خواند (تاکید بر کمیت درس خواندن به جای کیفیت) و انتظارات بیش از حد و نامعقول در حد رفتن عکس بچه روی جلد ویژه نامه پیک سنجش بعضی از رفتارهایی هستند که مستقیما موجب بالا رفتن اضطراب امتحان می شود. غیر از این اصولا بعضی از خانواده ها جوری بچه شان را پرورش می دهند که خواهی نخواهی بچه مضطرب بار بیاید. معمولا خانواده هایی که دیکتاتور مآبانه بچه شان را پرورش می دهند، باید منتظر اضطراب امتحانش هم باشند.

3- عامل های آموزشگاهی

در ایران مخصوصاً درباره کنکور بعضی وقت ها خود سیستم آموزشی اضطراب آفرین است. تاکید بیش از حد بر کنکور، ساختن یک غول از کنکور سراسری، گرفتن کنکورهای آموزشی مشکل تر از کنکور سراسری عوامل قبل از امتحان است. در زمان امتحان هم مراقبان بداخلاق، محدودیت زمانی بیش از حد و وجود عوامل مزاحم فیزیکی مثل سرو صدا یا نور مناسب، مخصوصاً برای کسانی که مستعد اضطراب امتحان هستند عامل خطر است.

منبع: مجله همشهری جوان شماره 216- تهیه کننده: سحر پوراصغر